سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
طمع "بانیان آشوب" به چند تجمع میکروسکپی و پاساژی

فردی به نام سعید معیدفر، تحت عنوان جامعهشناس با خبرگزاری ایلنا مصاحبه کرده و ضمنا توجیه انگیزههای اغتشاش گفته است: انسانها زمانی تن به نظم میدهند و حاضرند در چارچوب یک نظم اجتماعی و اخلاقی زندگی کنند که نظم مذکور بتواند امور آنها را اداره کرده و زندگیشان را دچار آشفتگی نکند. انسانها تن به جامعه میدهند و زیست اجتماعی را میپذیرند، تا از این طریق بتوانند آورده بیشتری داشته باشند. انسانها برای بهرهمندی بیشتر از امکانات موجود، به یک نظم اجتماعی و سیاسی تن دادهاند. این نظم نوعی میثاق است و اگر یک سوی آن دچار خدشه شود، پایبندی مردم به آن با چالش مواجه میشود!
او با اشاره به مشکلات معیشتی مردم مدعی مقولاتی مثل بحران در روابط خانوادگی، محرومیت جوانان از داشتن آیندهای مثبت و دلزدگی آنها از حقوق طبیعی خود مانند ازدواج شده و اظهار میکند: این معضلات نشان میدهد که جامعه بهدرستی کار نمیکند و حال خوبی ندارد. نحوه مدیریت کشور مردم را در وضعیت بدی قرار داده و شهروندان شاهد اضمحلال خودشان هستند. از چنین مردمی نمیتوان انتظار تحمل مشکلات را داشت. حقیقت آن است که اگر شرایط کنونی ایران در حوزههای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در هر جامعه دیگری وجود داشت، آن جامعه احتمالاً با فروپاشی مواجه میشد؛ اما مردم ایران با سطح بالایی از تحمل، مانع از ازهمگسیختگی جامعه شدهاند.[۱]
*بر خلاف تجمع کوچک اخیر در تهران باید دانست که یک اغتشاش سازمان یافته و گسترده هرگز بصورت خودجوش رخ نمیدهد و بلکه طراحان، تئوریسینها و مشوّقانی دارد.
همچنانکه در ۳ اغتشاش دیماه ۹۶، آبان ۹۸ و پاییز ۱۴۰۱ نیز شاهد این قضیه علمی بودیم. اغتشاشاتی که اگرچه هریک در ظاهر به بهانههای مختلفی بروز یافتند اما ردّ پای "بانیان آشوب"، فرماندهان فتنه اقتصادی و هموارکنندگان "مسیر خیابان" در آنها آشکار بود و از همین رو دیدیم که برخی محافل تحلیلی توانستند اغتشاشات مذکور را قبل از وقوع، پیشبینی کنند.
این در حالی است که اغتشاش دوشنبه گذشته در تهران واجد هیچیک از این شرایط نبود و همانند اغتشاش یکروزه دلار در سال ۹۱ و در دولت احمدینژاد یک سری تجمع میکروسکپی بود که لیدر خاصی هم نداشت.
اظهارات امثال معیدفر اما یک تقلای خواسته یا ناخواسته برای سوار شدن بر موج بلوا و البته در راستای همان تقلاهای گذشتهی بانیان آشوب برای حمایت از اغتشاشگران و تسهیل مسیر خیابان است و ارزش علمی ندارد.
چه اینکه همانطور که واضح است میبینیم معیدفر اصلیترین و مهمترین نیاز انسان یعنی "امنیت" را منکر شده و اظهار میدارد که مردم اگر از طریق نظم اجتماعی شاهد افزونی سودشان نباشند از نظم عبور خواهند کرد!
باید شجاعت داشت و اذعان کرد که این حرف معیدفر نه برای یک جامعه انسانی که صرفا برای "شهر احمقهای رمان پینوکیو" کاربرد دارد زیرا هر انسانی میداند که اول باید زنده و سلامت باشد تا بتواند کسب روزی کند و در نبود امنیت؛ این هر دو با چالش مواجه خواهند شد.
اگرچه برخی محافل تحلیلی معتقدند تجمعات کوچک دوشنبه گذشته (۸ دیماه ۱۴۰۴) در تهران به لحاظ امنیتی اهمیت خاصی نداشت و صرفا ناشی از هیجانزدگی بود لکن هم مردم و هم مسئولان بایستی قبل از هر رخدادی در خیابان متوجه نقشههای شوم طراحی شده در اتاقهای فرماندهی "بانیان آشوب" یا تقلای آنها برای موجسازی از اتفاقات کوچک باشند و اجازه ندهند که سیاهنمایان و دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی بتوانند به مطامع خود برسند.
گفتنیست، معیدفر کسی است که زمانی از اغتشاشات فتنه ۸۸ با عنوان سبک جدید زندگی یاد کرده بود و چند سال پیش هم درباره ایران میگفت: فروپاشی همین است که امروز در ایران میبینید! [۲]
***
یک تشخیص راهبردی که فقدانش منجر به مشکلات حکمرانی میشود
لزوم توجه مسئولان به تفاوت "نخبه" و دانشجوی معدل بالا

ابوالحسن فیروزآبادی، دبیر پیشین شورایعالی فضای مجازی، در بخشی از یک مصاحبه با خبرآنلاین گفته است:
"یکی از عوامل مهاجرت نیروهای تحصیل کرده نخبه و کیفی کشور، ناشی از این است که بازار کار متناسب با دانش بالای خودشان ندارند و عملا کشور ما کارگاهی برای تربیت نیروی انسانی و رهاسازی در بازار جهانی و در اختیار دیگران قرار دادن این سرمایه گذاریهایی شده است که روی نیروهای انسانی شده و اعدادی که در مورد تعداد مهاجران مطرح میشود، برخی اوقات اعداد نگران کنندهای است."[۳]
*یک اشتباه تحلیلی و راهبردی مهم بین عمده فعالان و مقامات کشور ما وجود دارد و آن اینکه متوجه تفاوت مهم بین نخبه و شاگرد اول نیستند!
با اطمینان میتوان گفت که بیش از ۹۰ درصد اشارههای مسئولان و مقامات ایرانی به خروج نخبگان از کشور اشاره به فارغالتحصیلان دانشگاهی و دانشجویان با معدلهای بالاست نه اشاره به "نخبگان".
و اما تفاوت...
تعریف فارغالتحصیل دانشگاهی یا یک دانشجوی معدل بالا کاملا روشن است. فردی که با اختصاص وقت، همت و میزانی از هوش توانسته متون تحصیلی خود و کتابهای سرفصل درسی را به خوبی حلّاجی و حفظ کند و گاهی حتی در گامی فراتر به قدرت کشف فرمول در درسهای ریاضیمحور و فنی نائل شود و در نهایت هم بتواند نمرات بالایی کسب کند.
اما نخبه شامل هیچیک از قواعد درسی نیست. بلکه او در اثر استعداد ذاتی، فرایندهای محیطی، تجربیات نسلی، رخدادهای پیرامونش و برخی مطالعات و استادان مختلف توانسته به "توانایی حل مشکل" در یک یا چند پدیده دست یابد. در واقع میتوان گفت که نخبگان بهصورت ذاتی نخبه هستند نه اکتسابی و فرایندهای پیرامونی صرفا میتواند موجب باروری بیشتر این استعداد شود.
لذا باید اشاره کرد که یک دانشجوی معدل بالا برای حل یک چالش و معضل یا برای سرعت دادن به روندهای مطلوب هرگز نمیتواند فراتر از کتابها و حفظیات خود حرکت کند و این انتظارات را فقط میتوان از یک نخبه داشت.
جالب است بدانید که امروزه در دانشها و رشتههایی مثل "مدیریت" نیز این اعتراف وجود دارد که بخش اعظم و اصلی دانش مدیریت قابل یادگیری نیست و بلکه ذاتی است.
در این زمینه همچنین میتوان به یکی از درخشانترین مقاطع اقتصادی جمهوری اسلامی ایران یعنی دهه ۶۰ اشاره کرد که علیرغم بروز جنگ تحمیلی اما ایران هرگز دچار قحطی و مشکلات حاد اقتصادی نشد، اقتصاد جنگ خود را به پیش برد و برخی شاخصهای اقتصاد کلان خود را هم ارتقا داد. اما نکته اینجاست که سکانداری اقتصاد کشور در دولتهای شهید رجایی و آیتا... خامنهای در آن دهه با آقای "میرمصطفی عالینسب" بود که البته او هیچ مدرک دانشگاهی نداشت و صرفا یک نخبه اقتصادی بود. [۴]
در این باره همچنین میتوان به شخصیت حاجقاسم سلیمانی نیز اشاره کرد که در حالی فرمانده لشکر همیشه پیروز ۴۱ ثارالله در ۸ سال دفاع مقدس بود که هرگز تحصیلات دانشگاهی و حتی تجربه نبرد نداشت. شهید حسن باقری، فرمانده بزرگ اطلاعات در دوران جنگ نیز دانشجوی حقوق بود اما نبوغ و نخبگی او در عرصه اطلاعات و عملیات جلوهگر شد.
دقت شود که ما از این رو بر لزوم تصحیح محاسبه ذهنی مسئولان و فعالان محترم کشور در تشخیص و تفاوت دانشجویان معدل بالا با نخبگان تأکید داریم که اگر این معادله اصلاح نشود آنگاه فضای "انزوای نخبگان" تقویت خواهد شد و مسئولان کشور به جای بهرهگیری از نخبگان و احترامانگیزی نسبت به آنها اما وقت و انرژی و بودجه کشور را صرف افراد اشتباهی میکنند و در نتیجه مشکلات، لاینحل باقی میماند یا اینکه راه حلها بسیار طولانی میشود.
گفتنیست در بحث مهاجرت دانشجویان معدل بالا، پرستان و پزشکیان نیز عملا یک آگراندیسمان رخ داده است و اگرچه تاپیک و تیتر موضوع به لحاظ خبری جذاب است اما آمارها چندان مطابق با بزرگنماییهای صورت گرفته نیست.
***
"اثر بیدولتی بازار" بر افزایش نرخ تورم و گرانی

محمدرضا پورابراهیمی، رئیس کمیسیون اقتصادی مجمع تشخیص مصلحت نظام به تازگی در مجمع نمایندگان ادوار استان آذربایجان غربی با بیان اینکه سه مسئله پایه اصلی تورم در ایران است، گفت: «ناترازی نظام بانکی» و «نرخهای ارز در کشور» و «وضعیت بودجه» از عوامل اصلی تورم به شمار میآیند و فقط ناترازی نظام بانکی معادل ۱۰ واحد درصد تورم در کشور است که رقم بزرگی است، در حالی که این ناترازی هیچ ربطی به تحریم و مسائل سیاسی با دیگر کشورها ندارد و صرفا به مدیریت در کشور مربوط میشود.
به گزارش ایسنا، او میافزاید: برای نخستین بار تورم روستایی از تورم شهری بیشتر شده، چراکه اقلام اساسی در روستاها استفاده و کاربرد بیشتری دارد.[۵]
*ضمن تأیید صحبتهای دکتر پورابراهیمی که از نخبگان اقتصادی کشور هستند اما ضرورت دارد که این صحبتهای درست پیرامون مبانی نرخ تورم را با یک نکته مهم در عرصه حکمرانی مواجه کرد و درباره چالشی که شکل میگیرد به اقتراح نشست.
و آن اینکه میدانیم نرخ تورم بر اساس معدلگیری از نرخ تعدادی کالای مشخص در شهر و روستا به دست میآید.
و سؤال اینجاست که آیا نرخهایی که آمارگیران تورم در نهادهای رسمی به آنها مراجع کرده و نوسانگیری کردهاند؛ نرخهایی واقعی بودهاند؟
پاسخ اینست که خیر!
به دلیل وقوع پدیده مهم بیدولتی و نبود نظارت کارای دولت و قوه قضائیه بر بازار ایران؛ نرخها دچار "گرانی دلبخواهی" یا همان گرانی بیقاعده شدهاند که مقام معظم رهبری نیز بدان اشاره کردند.
نرخ دلبخواه نیز طبعا اسناد تشخیص نرخ تورم را دچار اشکال میکند و در ادامه تأثیرات پایداری بر قدرت خرید مردم میگذارد.
از اینجا باید توضیحات بیشتری ارائه کنیم و آن اینکه اقتصاددانان و مسئولان حکومتی کشورمان در اوایل دهه ۷۰ به این نکته مهم که در بالا به آن اشاره شد پی برده بودند و از همین رو رأی به تشکیل سازمان تعزیرات حکومتی دادند. در واقع آنان به درستی تشخیص دادند که نرخهای دلبخواه میتواند نرخ تورم را به غلط افزایش دهد و در ادامه نیز بر اثر پدیده کشش تورمی موجب گرانی بیقاعده در سایر کالاها و روندهای اقتصادی شود.
اجازه بدهید مثال واضحتری بزنیم...
گزارشهای میدانی مختلفی وجود دارد مبنی بر اینکه طی سالهای اخیر بر اثر نبود نظارت کارای دولت بر بازار و قیمتها؛ نرخ گرانفروشی در روستاها بیشتر بوده و برخی کالاها حتی از تهران هم گرانتر فروخته شدهاند.
همچنین است که طبق یک مشاهده قابل اطمینان، دیده شده که در برخی روستاها؛ برخی کسبه در روزهای بازرسی تعزیرات مغازههای خود را تعطیل میکنند تا ناظر رسمی نتواند آنها را رصد کند.
جالب است که میبینیم این رخدادهای میدانی اثر خود را در رویداد آماری نیز گذاشته و طبق اعلام دکتر پورابراهیم تورم در روستا بیشتر از شهر شده است!
لذا میپذیریم که با یک هجوم بیامان از سوی نرخهای بیقاعده مواجهیم که طبعا اثر فاحش خود را بر نرخ تورم و نیز بر کم شدن قدرت خرید مردم گذاشته است.
در اینجا البته باید یک تعجب را هم نسبت به صحبتهای دکتر پورابراهیمی ابراز کرد و آن اینکه چرا در آرای خود هیچ اشاره یا تأکیدی به مبحث مهم "نظارت بر بازار" ندارند!؟ چه اینکه میتوان از این بلیّه با عنوان امّالامراض اقتصاد ایران نیز یاد کرد.
***
1_ https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1734898
2_ mshrgh.ir/993086
3_ khabaronline.ir/xppZL
4_ mshrgh.ir/1769166
5_ isna.ir/xdVJD8









