
به گزارش تابناک؛چنگدو J-10 محصول یک دوره خاص از تاریخ صنعت هوایی چین است؛ دورهای که چینیها تصمیم گرفتند از کپیکاری فاصله بگیرند و یک جنگنده بومی بسازند که هم پاسخگوی نیازهای عملیاتی خودشان باشد و هم در بازار صادراتی حرفی برای گفتن داشته باشد. نتیجه این تصمیم، پرندهای شد که از همان ابتدا برای نقش چندمنظوره طراحی شد، نه صرفاً یک رهگیر و نه فقط یک بمبافکن تاکتیکی. J-10 قرار بود همهکاره باشد؛ هوا به هوا، هوا به سطح، دفاع از آسمان و حمله دقیق.
طراحی بدنه J-10 از همان نگاه اول پیام خودش را منتقل میکند. بال دلتا همراه با سطوح کنترلی کانارد در جلو، ترکیبی است که تصادفی انتخاب نشده. این چیدمان به جنگنده اجازه میدهد در زوایای حمله بالا پایدار بماند، مانورهای تند انجام دهد و در نبردهای نزدیک، حرف برای گفتن داشته باشد. اینجا خبری از طراحی محافظهکارانه نیست؛ J-10 ذاتاً ناپایدار طراحی شده و این ناپایداری با سیستم کنترل پرواز دیجیتال مهار شده تا نتیجهاش چابکی بالا باشد، نه دردسر برای خلبان.
سیستم فلایبایوایر چهارکاناله مغز پنهان این هواپیماست. بدون آن، J-10 اصلاً قابل پرواز نبود. اما با این سیستم، جنگنده به شکلی رفتار میکند که انگار بخشی از ذهن خلبان است. فرمانها نرم منتقل میشوند، واکنشها سریعاند و هواپیما در شرایطی که بسیاری از جنگندههای قدیمیتر دچار واماندگی یا ناپایداری میشوند، همچنان قابل کنترل باقی میماند. این ویژگی برای نبردهای مدرن که در کسری از ثانیه تصمیمگیری میشود، حیاتی است.

برخلاف تصور رایج، J-10 فقط برای درگیریهای دوربرد طراحی نشده. در نبرد نزدیک هم این پرنده دستوپابسته نیست. نسبت رانش به وزن مناسب، سطح بال مؤثر و طراحی آیرودینامیک هوشمندانه باعث میشود در داگفایت بتواند زاویه بگیرد، گردش کند و هدف را در میدان دید نگه دارد. البته این جنگنده قرار نیست جای F-16 یا Rafale را در مانورهای نمایشی بگیرد، اما در میدان واقعی نبرد، کار خودش را بلد است.
قلب تپنده J-10 در نسخههای اولیه موتور روسی AL-31FN بود؛ موتوری آشنا، قابل اعتماد و پرقدرت که پیشتر امتحانش را پس داده بود. این موتور به جنگنده اجازه میدهد به سرعتهای بالاتر از دو ماخ نزدیک شود و در عین حال در ارتفاع بالا عملکرد پایداری داشته باشد. در نسخههای جدیدتر، چین بهتدریج سراغ موتورهای بومی رفت؛ حرکتی که فقط فنی نیست، بلکه پیام استقلال صنعتی دارد. وقتی موتور در داخل تولید شود، زنجیره نگهداری، ارتقا و پشتیبانی هم دست خودت است.
از نظر برد عملیاتی، J-10 جنگندهای میانرده محسوب میشود. نه آنقدر کوتاهبرد که محدود باشد و نه آنقدر سنگین که وابسته به پایگاههای خاص شود. با مخازن سوخت خارجی و پروفایل پروازی مناسب، میتواند مأموریتهای دفاع هوایی، گشت رزمی و حتی حملات عمقی محدود را انجام دهد. این ویژگی برای کشوری با وسعت جغرافیایی بالا اهمیت زیادی دارد.
اویونیک J-10 در نسخههای جدیدتر جهش جدی داشته است. کابین شیشهای، نمایشگرهای چندمنظوره، سیستم هدفگیری روی کلاه خلبان و رادارهای پیشرفته باعث شده خلبان اطلاعات را یکجا ببیند، نه پراکنده. در نسخه J-10C، ورود رادار آرایه فازی فعال، بازی را عوض کرده. این رادار میتواند همزمان چند هدف را رهگیری کند، در برابر جنگ الکترونیک مقاومتر است و امکان شلیک مؤثر موشکهای دوربرد را فراهم میکند.
در بخش تسلیحات، J-10 دقیقاً همان جایی ایستاده که باید. موشکهای هوا به هوای کوتاهبرد برای نبرد نزدیک، موشکهای میانبرد و دوربرد برای درگیری خارج از میدان دید، بمبهای هدایتشونده لیزری و ماهوارهای برای حمله به اهداف زمینی، و حتی تسلیحات ضدکشتی برای مأموریتهای دریایی. یازده جایگاه تسلیحاتی یعنی دست طراح مأموریت باز است. این جنگنده میتواند بسته به مأموریت، کاملاً تغییر شخصیت بدهد.

وقتی صحبت از احتمال ورود J-10 به نیروی هوایی ایران میشود، موضوع فقط خرید یک هواپیما نیست. بحث بر سر پر کردن یک خلأ عملیاتی است. ناوگان هوایی ایران ترکیبی از جنگندههای قدیمی اما همچنان ارزشمند است که با مهندسی معکوس، نگهداری هوشمندانه و تجربه خلبانان سرپا ماندهاند. اما واقعیت این است که زمان جلو میرود و نیاز به نوسازی وجود دارد.
J-10 از آن گزینههایی است که روی کاغذ میتواند با نیازهای ایران همخوانی داشته باشد. نه آنقدر پیچیده که پشتیبانیاش غیرممکن باشد و نه آنقدر ساده که در میدان امروز کم بیاورد. توان چندمنظوره، قابلیت استفاده از تسلیحات متنوع، انعطاف در ارتقا و امکان سازگاری با دکترین دفاعی، همه عواملی هستند که باعث میشوند نام این جنگنده در تحلیلها مطرح شود.
نکته مهم اینجاست که J-10 یک جنگنده نمایشی نیست. برای رژه هوایی ساخته نشده. فلسفه وجودیاش عملیات است؛ پرواز، رهگیری، شلیک، بازگشت. همین نگاه عملیاتی است که آن را برای کشورهایی با رویکرد دفاعی جذاب میکند. اگر روزی این پرنده وارد سازمان رزم ایران شود، قرار نیست معجزه کند، اما میتواند یک پله مهم در نوسازی توان هوایی باشد.
از نظر آموزشی هم، انتقال به J-10 برای خلبانانی که سابقه پرواز با جنگندههای نسل چهارم دارند، غیرقابلدسترس نیست. کابین منطقی، سامانههای کمکخلبان پیشرفته و رفتار قابل پیشبینی هواپیما، فرآیند آموزش را واقعبینانه میکند. این یعنی هزینه انسانی کمتر و بهرهوری بیشتر.
J-10 را باید جنگندهای دید که در سکوت رشد کرده. بدون هیاهو، بدون شعارهای پرطمطراق. پرندهای که اگرچه شاید در ذهن عموم به اندازه نامهای غربی سنگین نباشد، اما در عمل نشان داده میشود روی آن حساب باز کرد. اژدهایی که آرام پرواز میکند، اما وقتی وارد میدان میشود، دقیق و بیحاشیه کارش را انجام میدهد.