«قطار رویاها» از حیث قصه و حرفی که میخواهد بزند، فیلم شریف و محترمی است. صدای راوی، از ابتدا تا انتها، قصه زندگی مرد جوانی را روایت میکند که همه زندگیاش صرف چوببری برای توسعه شبکه ریلی آمریکا میشود و از دیروز تا دوران مدرن عرق میریزد و چوب میبرد. هم خودش آرام است هم زندگیاش؛ مثل خیلی از زندگیهای دیگر که شاید فراز و فرود خاص و اتفاق ویژهای مثل فیلمها نداشته باشند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، فیلم «قطار رویاها» از آثار امسال (۲۰۲۵) سینمای آمریکا ساخته کلینت بنتلی کارگردان جوان و ۴۰ ساله آمریکایی است که پیش از این دو فیلم «جُکی» را در مقام کارگردان و «سینگ سینگ» را طی سالهای ۲۰۲۱ و ۲۰۲۳ در مقام کارگردان در کارنامه خود ثبت کرده است. فیلم، فیلم ساده و بیآلایشی است و در عین داشتن قصه، سرعتی کُند دارد و در گروه سینمایی طبقهبندی میشود که عامهپسند نیست و بهاصطلاح روشنفکری است.
فیلم بیش از آنکه روی شاخ بازیگران و چهرههایش بچرخد، بر تصاویر و قاببندیهایش استوار است و ترکیب جوئل اجرتون، فلیسیتی جونز، کری کندون و ویلیام اچ میسی، مخاطب زیادی را به سینما نمیآورد. فلیسیتی جونز را از «دوزخ»ی که با تام هنکس بازی کرد و کری کندون را با «اف یک»ی که امسال با برد پیت بازی کرد به یاد داریم. ویلیام اچ میسی هم که پیر شده و با ریش پر سفید در فیلم نقشآفرینی میکند. ویل پتن هم که روزگاری در فیلمهای اکشن و معمایی بازی میکرد، اینجا در مقام راوی حضور دارد و فقط صدایش را بهعنوان قصهگوی فیلم میشنویم.
«قطار رویاها» از حیث قصه و حرفی که میخواهد بزند، فیلم شریف و محترمی است. صدای راوی، از ابتدا تا انتها، قصه زندگی مرد جوانی را روایت میکند که همه زندگیاش صرف چوببری برای توسعه شبکه ریلی آمریکا میشود و از دیروز تا دوران مدرن عرق میریزد و چوب میبرد. هم خودش آرام است هم زندگیاش؛ مثل خیلی از زندگیهای دیگر که شاید فراز و فرود خاص و اتفاق ویژهای مثل فیلمها نداشته باشند.
اما محترمبودن فیلم دلیل نمیشود، نقاط ضعفش را نبینیم. کارگر چینی که توسط چندکارگر آمریکایی دیگر از روی پل پرت میشود و روحش همیشه بهعنوان یکعذاب وجدان با شخصیت اصلی (رابرت گینییر) با بازی اجرتون همراه است و گاهی اوقات او را میبیند، سرنوشت رها و ناتمامی دارد. بالاخره رابرت باید در جایی از قصه، یا از اینعذاب وجدان که مرد چینی را کمک نکرده، رها شود یا اینکه عذاب شود. اما فیلمنامه تکلیف روح مرد چینی را معلوم نکرده است.
نکته دیگر درباره سرنوشت نامعلوم و رهاشده زن و فرزند مرد چوببر است. البته رابرت به کلر تامسون (کری کندون) میگوید آنها در آتشسوزی جنگل کشته شدهاند اما خط قصه، مهر تایید نهایی را بر مرگ زن و فرزند رابرت نمیزند و از طرف دیگر، تکلیف آینده احتمالیاش را با کلر که شوهرش را از دست داده، مشخص نمیکند.
به نظر میرسد کارگردان جوان اینفیلم، در پی ساختن فیلمی شریف و بیزرق و برق هالیوودی بوده و همینرویکرد باعث شده از چفت و بستهای فیلمنامه غافل شود. فیلمنامه را کریگ کویدار نوشته که همانفیلم «سینگ سینگ» با فیلمنامه کلینت بنتلی (کارگردان قطار رویاها) را کارگردانی کرده است. فیلمنامهاش هم اقتباسی است و براساس رمانی با همیننام «قطار رویاها» (۲۰۱۱) بهقلم دنیس جانسون نوشته شده است. اینمیان، ضرباهنگ کند فیلم و طریقه پرداخت شخصیت اصلی و دیگر شخصیتها، باعث میشود نه توسعه شبکه ریلی آمریکا خیلی خوب روایت شود، نه تصویر زندگی شخصی رابرت بهطور کامل تصویر و تثبیت شود.
«قطار رویاها» به یکبار دیدنش میارزد اما نه آنقدر بد است که از آن بدمان بیاید و نه آنقدر ویژه و بهیادماندنی که بخواهیم بعد از مدتی برگردیم و با قاببندیها و لحظاتش خاطره بازی کنیم.
صادق وفایی
منبع خبر "
تابناک" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد.
(ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.