
به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، شهدای غواص دفاع مقدس بهویژه در عملیاتهای والفجر ۸، کربلای ۴ و ۵ از مظلومترین شهدای دوران جنگ تحمیلی هستند. فرارسیدن روزهای ابتدایی دیماه بهعنوان سالروز شروع کربلای ۴ بهانهای برای ورقزدن تاریخ و مرور مظلومیت اینشهداست.
یکی از شهدای مظلوم غواص، حسن پام از غواصان گردان غواصی ولیعصر (عج) از لشکر ۳۱ عاشوراست که شب عملیات کربلای ۴ بهطور مظلومانهای به شهادت رسید. اینغواص شهید متولد سال ۱۳۴۸ در شهر ماکو بود و سیدجعفر حسینی ودیق از غواصان و جانبازان لشکر عاشورا که در کربلاهای ۴ و ۵ حاضر بوده، روایتی از او و شهادتش دارد.
حسینی ودیق عنوان اینخاطره را «حسن سَسیز یارالاندی، سووا باتدی قانی آخدی!» گذاشته که ترجمه فارسی آن از اینقرار است: «حسن بیصدا مجروح شد و در آب فرو رفت و خونش جاری شد.»
در ادامه، مشروح روایت مربوط به اینشهید را میخوانیم:
آخرین شبِ حضورمان در موقعیت قجریه بود. همۀ نیروها در حسینیۀ گردان جمع شده بودند تا سخنرانی فرمانده را بشنوند.
در حسینیه جای سوزن انداختن نبود. خیلی از بچهها بیرون حسینیه نشسته بودند. بعد از نماز، فرمانده شروع به سخنرانی کرد: «پیروزی در این عملیات تأثیر بسیار مهمی در روند جنگ و جایگاه جمهوری اسلامی ایران در مجامع و محافل بینالمللی خواهد داشت. پس باید سعی کنیم مأموریت محوله رو به نحو احسن به انجام برسونیم تا باعث اعتلا و سربلندی نظام جمهوری اسلامی در مقابل دشمنان قسمخوردهمون بشیم... گردان ما و گردان حبیب بن مظاهر، دو گردان خطشکن لشکر عاشورا، در این عملیات خواهند بود. برای موفقیت عملیات، ما باید مسیرِ مشخصشده رو در زیر آب و به صورت کاملاً مخفی و پنهانی و بیسروصدا طی کنیم و پس از رسیدن به مواضع دشمن، برقآسا به دشمن حمله کنیم و خط رو بشکنیم تا نیروهای موج دوم و سوم، که با قایقها وارد عملیات خواهند شد، بتونن بدون هیچ مانعی خودشون رو به اونطرف آب برسونن. در مسیر نه کیلومتری که در زیر آب با اشنوگر طی خواهیم کرد، ممکنه دشمن آتش کور و فلهای روی آب بریزه. اگر حین غواصی کسی زخمی شد و درد گلوله و ترکش غالب شد، حق فریاد زدن و ناله کردن نداره. اگر دید نمیتونه درد ناشی از گلوله و ترکش رو تحمل کنه، همچون مولا علی(ع) که ناله و فریادش رو به چاه میگفت، باید به زیر آب بره و نالهش رو به آب بگه تا صدا به گوش دشمن نرسه و عملیات لو نره و آسیبی به بقیه نرسه.»
در انتها هم گفت: «همدیگه رو حلال کنید... اوصانلو رو هم حلال کنید.»

جلسه توجیهی تمام شد و دو روز بعد عازم منطقهی عملیاتی کربلای چهار شدیم. شب سوم دی ماه ۱۳۶۵ عملیات شروع شد و ما به سمت مواضع دشمن حرکت کردیم. وقتی وارد تنگه ام الرصاص شدیم. عراقیها تنگه را بسته بودند و ادامۀ مسیر و عبور از آن غیرممکن بود. هرکس داخل تنگه میشد تکهتکه شدنش حتمی بود. ما که قرار بود نه کیلومتر زیر آب غواصی کنیم، پس از حدود دو کیلومتر وزنهها را رها کردیم و آمدیم بالای آب. جزیرۀ بوارین در سمت راست ما قرار گرفته بود و عراقیها از آن ناحیه ستونهای غواصی داخل آب را بهشدت زیر آتش گرفته بودند. جریان آب ما را هم درست به همان سمت میبرد. فرمانده گردان قبل از ورود به آب گفته بود که اگر دشمن بین راه متوجه حضور شما شد و شروع به درگیری کرد و شما نتوانستید به هدف مشخصشده برسید، خودتان را به جزایر بوارین، ماهی و امالرصاص برسانید. ما هم به همین ترتیب عمل کردیم. جانشین گردان (مجید ارجمندی) چون در ادامۀ راه شرایط را سخت دید، برای جلوگیری از تلف شدن بچهها، با کشیدن طناب ستون، سعی میکرد ما را به امالرصاص که در سمت چپمان قرار داشت هدایت کند.
با کمک او و نیروهای اطلاعاتِ ستون، به هر ترتیبی بود به طرف جزیره تغییر مسیر دادیم. سنگرها و مواضع بتونی کنار ساحل در آن قسمت از امالرصاص خاموش بود. دستۀ ما از محوری به جزیره زده بود که دشمن باور نمیکرد. در طول مسیر، برای نزدیک شدن به امالرصاص صدای شلیک کور عراقیها سکوت جزیره را میشکست. در یکی از همان شلیکهای کور، چند تیر به حسین یوسفی خورد و سروصورتش را متلاشی کرد.

از چپ به راست: شهید حسن پام، نعمت رضایی، ناشناس، تقی اسماعیلنژاد
وقتی ستون ما به نزدیکی موانع دشمن رسید، سرباز عراقی مجدداً ماشۀ تیربارش را کشید و به صورتِ کور شلیک کرد. چند گلوله زوزهکشان از کنار سروصورت من رد شد و به حسن پام، که با من دوشبهدوش شده بود، اصابت کرد. گلولهها صورتِ حسن را درید و بخشی از دهان و فک او را برد. زخمِ حسن کاری بود و خون داشت از جای زخمهایش فوران میکرد. او چون نمیتوانست درد زخم را تحمل کند، برای پنهان کردن صدای ناله و فریادش آنقدر سرش را در آب فرو برد تا روحش پر کشید. برای اینکه جریان جزر و مد پیکرِ حسن را با خود نبرد، آقا مجید و راشاد لباسش را به سیمهای خاردار وصل کردند تا نیروهای ساحلشکن او را با خود به عقب برگردانند. اما جزر و مد آب اروند پیکرش را برای همیشه با خورد برد.