شنبه 29 آذر 1404
Saturday, 20 December 2025

وقتی «پامپ» دامپ می‌شود؛ چگونه مهران مدیری برنامه را از ریتم انداخت

عصر ایران شنبه 29 آذر 1404 - 17:35
امیرحسین قیاسی هرچقدر هم خام، شلوغ یا لوس باشد، آوردن مهران مدیری به این فضا، مثل آوردن یک ژنرال بازنشسته به میدان جنگ چریکی است؛ قواعد عوض شده، اما او هنوز با یونیفرم قدیمی آمده. با انقباض، پاسخ‌های منفی و گاه تحقیرآمیز، عملاً مانع شکل‌گیری پاسکاری طنز شد.

عصر ایران ؛ موحد منتقم - اگر حضور مهران مدیری در پامپ را صرفاً با متر «خنده‌دار بودن یا نبودن» بسنجیم، اصل ماجرا را از دست داده‌ایم. این قسمت نه درباره طنز موفق یا ناموفق، نه حتی درباره اختلاف سلیقه نسل‌ها، بلکه درباره مواجهه یک «قدرت تثبیت‌شده» با فضایی است که دیگر فرمانش دست او نیست.

عبور یک چهره تثبیت‌شده از زمین امن برنامه‌های خودش به قلمرو شوخی‌های بی‌پروا و ریتم تند نسل جدید. اما آن‌چه روی آنتن رفت، بیش از آن ‌که به «برخورد نسل‌ها» شبیه باشد، به تقابل دو تصور از طنز، قدرت و جایگاه ختم شد؛ تقابلی که بیش از همه به خود مدیری آسیب زد.

مدیری سال‌ها عادت کرده بود میزبان باشد؛ صاحب صحنه، کنترل‌گر ریتم و تعیین‌کننده مرز شوخی. «پامپ» اما زمینی بود که قواعدش را او ننوشته بود. همین جابه‌جایی موقعیت، لایه‌ای از تنش ساخت که از نخستین دقایق برنامه حس می‌شد. 

امیرحسین قیاسی بر بداهه، شوخی مستقیم و شکستن پرستیژ تکیه دارد؛ مدیری اما با انقباض، پاسخ‌های منفی و گاه تحقیرآمیز، عملاً مانع شکل‌گیری پاسکاری طنز شد. نتیجه؟ مکالمه‌ای که به‌جای خلاقیت، مدام به بن‌بست می‌خورد.

رفتار سرد، پاسخ‌های کوتاه، منفی‌بافی عامدانه و قطع‌کردن جریان شوخی، نه نشانه ناآشنایی با طنز، بلکه واکنش کلاسیک قدرتی بود که احساس خطر می‌کند. مدیری نمی‌خواست «یکی از بازیگران صحنه» باشد؛ می‌خواست همان کسی بماند که بازی را تعریف می‌کند. وقتی این امکان فراهم نشد، بازی را بر هم زد.

مهران مدیری در برنامه پامپ

این قسمت نه قربانی لودگی قیاسی بود، نه اسیر کانسپت برنامه؛ بلکه صحنه‌ای شد برای بروز تناقض‌های حل‌نشده‌ی مردی که هنوز نمی‌داند دقیقاً می‌خواهد چه کسی باشد.مسئله فقط رفتار نیست؛ مسئله «تصویر» است. 

مدیری سال‌هاست می‌کوشد خود را هنرمندی عمیق، دارک و متفاوت نشان دهد؛ گویی هویتی آرمانی در ذهن ساخته و مدام آن را اجرا می‌کند. این اصرار نمایشی، فاصله‌ای ایجاد کرده میان ذائقه شخصی امروز او و هویت حرفه‌ای‌ای که مردم با آن دوستش داشتند. 

حالا اما مدام در حال توضیح دادن خودش است؛ اینکه چه می‌بیند، چه دوست دارد، چقدر عمیق است، چقدر با «بقیه» فرق دارد. این اصرار بر متفاوت‌بودن، دقیقاً همان چیزی است که او را از مخاطب جدا می‌کند.

وقتی می‌گوید کمدی سخیف است اما ناگهان یاد کمدی های کلاسیک می افتد و به چاپلین پناه می‌برد؛ وقتی ژست عمق می‌گیرد و در عمل شوخی های سطحی و تحقیر آمیز میکند، شکاف پررنگ‌تر می‌شود. 

مردم «برره» و «قهوه تلخ» را دوست داشتند چون بی‌ادعا بود؛ نه چون ادعای فرهیختگی داشت.مدیری سال‌هاست با این مسئله دست‌وپنجه نرم می‌کند که «محبوب عامه» بودن را چگونه با «هنرمند جدی» بودن جمع کند. نتیجه، اغلب چیزی شبیه یک بازی نمایشی است: ژست فرهیختگی، علاقه‌نمایی اغراق‌شده به امر تاریک و تراژیک، و فاصله‌گذاری مصنوعی با طنزی که خودش سال‌ها با آن به قدرت رسیده. 

از سوی دیگر، قیاسی هم بی‌تقصیر نیست. «پامپ» آگاهانه به «دورهم خوش‌گذراندن» نزدیک است تا طنز فاخر. شوخی‌های لبه‌دار و گاه لوس، برای مهمانی مثل مدیری انتخاب پرریسکی بود. با این حال، ریسک قیاسی جواب نداد؛ چون نشان داد وقتی «برند بزرگ» وارد می‌شود، اگر انعطاف نداشته باشد، ریتم می‌ریزد. 

او می‌توانست با مدیریت بهتر فضا، از هجو شلخته فاصله بگیرد و گفت‌وگویی هدفمندتر بسازد؛ اما فشار نام مدیری، دست‌وپایش را بست.مشکل اصلی مدیری در این برنامه، شوخی‌های قیاسی یا سطح طنز نبود؛ مشکل، ناتوانی او در «رها کردن کنترل» بود. او عمداً مکالمه را می‌بست، پاسخ‌های منفی می‌داد، شوخی را خفه می‌کرد و اجازه نمی‌داد ریتم شکل بگیرد. 

نه از سر ناآگاهی، بلکه دقیقاً از موضع قدرت. مدیری نمی‌خواست در زمینی بازی کند که ممکن است در آن برنده مطلق نباشد. این همان نقطه‌ای است که طنز می‌میرد و غرور جایش را می‌گیرد.

در این میان، امیرحسین قیاسی هرچقدر هم خام، شلوغ یا لوس باشد، در جایگاه خودش ایستاده بود. «پامپ» قرار نیست گفت‌وگوی فاخر بسازد یا پرستیژ فرهنگی تولید کند؛ این برنامه اساساً با پرستیژ مسئله دارد. آوردن مدیری به این فضا، مثل آوردن یک ژنرال بازنشسته به میدان جنگ چریکی است؛ قواعد عوض شده، اما او هنوز با یونیفرم قدیمی آمده.

نقطه اوج جنجال، حمله تند مدیری به چهرهای حاشیه‌ساز برای او احتمالا امین فردین درباره زندگی خصوصی اش و کاربری به نام بهروز رئیسی در شبکه اجتماعی ایکس،که بخشی از گفت‌وگوی قدیمی مهران مدیری و سروش صحت را بازنشر کرده و گفته برخی اظهارات مدیری درباره موسیقی نادرست و اطلاعات موسیقی مدیری وحشتناک پایین است.

تناقض جایی تلخ‌تر می‌شود که مدیری در قامت منتقد «تحقیر» ظاهر می‌شود؛ همان مدیری‌ای که سال‌ها در برنامه‌های خودش مهمانان را بابت نخواندن کتاب، ندانستن نام فیلسوفان یا نداشتن اطلاعات فرهنگی، خفیف و خوار کرده بود. 

حالا وقتی همان منطق نقد، حتی به‌درستی، متوجه خودش می‌شود، واکنش نه پذیرش که حمله است. این دوگانگی، تصویر او را مخدوش می‌کند؛ نه به‌خاطر اصلِ نقد، بلکه به‌خاطر نسبتش با جایگاهی که در یک برنامه دارد.

شاید ریشه‌ی همه‌چیز همان فاصله‌ای باشد که در سال‌های اخیر میان ذائقه شخصی مدیری و هویت حرفه‌ای‌اش افتاده. او می‌خواهد چاپلین باشد، اما مردم هنوز «شیرفرهاد پایین برره دوبرره ای اصل» را دوست دارند. 

او می‌خواهد هنرمند عمیق دیده شود، اما ابزارش همان کمدی عامه‌پسندی است که حالا از آن خجالت می‌کشد. نتیجه؟ رفتاری عصبی، تدافعی و پر از ژست؛ چیزی شبیه یک گادفادر فرهنگی که مدام نگران است کسی تاجش را لق کند.

«پامپ» این واقعیت را بی‌رحمانه نشان داد: مهران مدیری هرچقدر میزبان قابلی است، مهمان بدی است. چون مهمان‌بودن یعنی پذیرش قواعد دیگران، یعنی شوخی‌پذیری، یعنی خطر کردن بدون تضمین پیروزی. و مدیری سال‌هاست عادت کرده همیشه برنده باشد.

پامپ خنده‌ای که وعده داده می‌شد، هرگز اتفاق نیفتاد و دامپ حضور مهران مدیری، ریتم را به کف رساند. این‌جا، تنها دارایی ‌که لیکویید شد، حوصله‌ و وقت مخاطب بود.

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.