به گزارش خبرآنلاین، به مناسبت روز دانشجو رویداد «مغزهایی که در چمدان جا نشد» با محوریت بررسی ریشههای ذهنی و فرهنگی کوچ ایرانیان در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. در این رویداد که محوریت اصلی آن مهاجرت بود، سیدجواد میری، جامعهشناس و مهرداد عربستانی انسانشناس به بررسی ریشهها فرهنگی مهاجرت پرداختند.
در ابتدای مراسم مهرداد عربستانی در پاسخ به این پرسش که آیا مسئله هویتی در مهاجرت قابل بحث گفت: «اصولاً موضوع مهاجرت را از منظر ذهنی بررسی میکنم و هویت در آنجا معنی پیدا میکند. مهاجرت و تمنای مهاجرت از زمانی آغاز میشود که آرزوها و خواستههایت در جغرافیای سیاسی کشورت تحقق پیدا نمیکند.اگر شما از نظام توزیع امید بیبهره شوید، طبیعی است که علقهها نسبت به آن کاهش پیدا کند. کسانی که ایران را ترک میکنند، همواره با نوستالژیهایشان زندگی میکنند؛ اما تا زمانی که نتوانند آن را به دست آورند، ارتباطشان با کشور خودشان ترمیم نمیشود.»
فرار مغزها پدیدهای چندوجهی است
میری ادامه داد: «آنچه در ادبیات به آن میگویند فرار مغزها، پدیدهای پیچیده و چندوجهی است و جامعهشناسان آن را به دو دسته عوامل دافعه در کشور مبدأ و عوامل جاذبه در کشور مقصد تقسیم میکنند. در عوامل دافعه در کشور مبدأ چند عامل را بررسی میکنند. درآمد ناکافی، موضوعات و نگرانیهای مالی، نبود فرصتهای شغلی مناسب، فساد مالی، نادیدهگرفتن شایستهسالاری که در جهان وجود دارد و البته یکی از عوامل کلیدی، اتفاقهای سیاسی، عدم وجود آزادیهای آکادمیک و بروکراسیهای پیچیده، همچنین محدودیتهای اجتماعی، نبود ارتباطات و شبکههای علمی بینالمللی.»
او ادامه داد: «عوامل جاذبه در کشور مقصد، نخبگان را به کشورهای خاصی میفرستد. این عوامل جاذبه دقیقاً همان عواملی است که در کشور مبدأ باعث دافعه میشود. نکته اساسی این است که در مهاجرت نباید صرفاً به یک عامل بسنده کرد؛ معمولاً این اتفاق بهصورت چندوجهی رخ میدهد».
عربستانی در پاسخ به این پرسش که ابعاد درونی مهاجرت ذهنی چیست گفت: «اصولاً آدمیزاد همواره تمایل به ارتقای اجتماعی دارد. اگر احساس کند در حال رشد است، حرکت میکند؛ اما اگر حس کند گیر افتاده، در انتظار است و کنترلی بر وضعیت خود ندارد، دچار یأس میشود.»
او دامه داد: «امروز این تمایل به ترک وطن فقط برای نخبگان نیست و به یک امر جهانشمول تبدیل شده است. از طرفی، آنچه با آن مواجه هستیم، نبودِ امید به بهبود شرایط در کشور است. مثلاً همین حالا با وجود تورم ۳۰ درصدی، قدرت خرید مردم کمتر و سفرهها کوچکتر شده است. در اینجا بحث «جا ماندگی فرهنگی» مطرح میشود و امید به آینده از بین میرود.»
یک ریاکاری سیتمی درجامعه وجود دارد
عربستانی بیان کرد: «مسئله بسیاری از آدمها این است که باید نوعی ریاکاری سیستمی داشته باشند. بسیاری معتقدند رسانهها عامل علاقه به مهاجرت هستند؛ نمیگویم بیتأثیرند، اما این رسانهها در تمام جهان وجود دارند. پس چرا فقط ایرانیها به این دعوت لبیک میگویند؟ چرا بعد از کشورهایی که دچار جنگ و بحران هستند، ایران آمار بالای مهاجرتفرستی را دارد؟ بعد از انقلاب، مدتها و سالها همدل بودند و دائماً وعده داده شد، اما هیچگاه به آن عمل نشد. مردم مدام در وضعیت ریاضت اقتصادی قرار داشتهاند، اما از یک جایی به بعد به دنبال نتیجه هستند.
میری ادامه داد: «دستکم در یک دهه اخیر، مهاجرت چه مواردی را اضافه کرده است؟ اخیراً گفتند که صرفاً با بررسی عوامل جاذبه و دافعه، موضوع مهاجرت را بررسی کردهاند. یکی از این عوامل، نابرابری ساختاری و سلسلهمراتب آکادمیک جهانی است. نکته دوم، شبکههای اجتماعی است که تبدیل به سرمایه اجتماعی برای مهاجران میشود و روند پذیرش آنها در کشور مقصد را تسهیل میکند.»
او افزود: «مهاجران ارتباطشان را با کشور مبدأ قطع نمیکنند، بلکه ارتباطات دوسویه ایجاد میکنند. در مورد ایران باید بر این موضوع تأکید کنیم که چرا در ایران مسئله بازگشت یا ایجاد ارتباط دوسویه شکل نمیگیرد؟ به نظر من، یکسری نکات به امر ساماندهی سیاسی داخلی ارتباط دارد که نمیتوان آن را بهدرستی ساماندهی کرد. نکته بعد این است که نخبگان علمی و دانشگاهی بهدنبال بهرسمیتشناختهشدن رشته تحصیلی و تخصصیشان هستند و اگر این اتفاق رخ ندهد، احساس میکنند ناکارآمد هستند.»
این جامعهشناس بیان کرد: «نکته دیگر، کیفیت زندگی افراد است. گزارشهای اخیر نیز که مطرح شدهاند، تمرکزشان بر مهاجرت مغزها بازگشت نخبگان و چگونگی افزایش توسعه همکاری آنها با کشور مبدأ است؛ که در مورد ایران، این موضوع حلقۀ مفقوده است. به همین دلیل برای درک مسئلۀ مهاجرت، نیازمند یک بررسی جامعهمحور، جامعهشناختی و کلی هستیم.»
ما یک اجماع و جایگاه اتوریته نداریم
عربستانی در پاسخ به این سوال که چرا مهاجران ایرانی در حوزه فرهنگیِ خودشان ادغام اجتماعی بالایی با کشور مقصد دارند گفت: « پژوهشگران زیادی روی مهاجران ایرانی و رفتارهای آنها تحقیق کردهاند. برخی این موضوع را ذاتگرایانه بررسی کرده و گفتهاند ایرانیها بهصورت تاریخی اینگونهاند؛ اما من باور دارم دیدگاههای سیاسی یکی از عواملی است که سبب میشود ایرانیها در کشور مقصد خیلی با هم ارتباط برقرار نکنند.»
در ایران موضوع انزوای جهانی هم وجود دارد
میری نیز توضیح داد: «در ایران موضوع انزوای جهانی هم وجود دارد و ما گمان میکنیم از باقی جهان منقطع شدهایم. تمام جهان در حال پیشروی است، اما ما در ایران عقب ماندهایم. با این حال، واقعیت این است که ما زیرساختها را همچنان داریم و امیدواریم.»
عربستانی توضیح داد: «انسان تا زمانی که چشمانداز اجتماعی، یعنی امید به ارتقا و این موارد، داشته باشد، میتواند رشد کند. ذهنیت بخشی از حقیقت اجتماعی است و قابل تقلیل نیست. اما میتوانیم بپرسیم؛ آیا مهاجرت میتواند الزاماً فیزیکی نباشد و ذهنی باشد؟ نسل Z بومیان فضای مجازی هستند. برخی از آنها حتی از تاریخ معاصر ایران خبر ندارند و علاقهای هم ندارند، چون اصلاً در این فضا زندگی نمیکنند.»
میری توضیح داد: «وقتی درباره امر سیاسی صحبت میکنیم، برای اینکه بتوانیم حس همبستگی افراد را بالا ببریم، نباید امر خاص را جای امر عام غالب کنیم. یکی از کارهایی که در درازمدت باید دربارۀ جامعه ایران انجام شود این است که نوعی همبستگی و انسجام اجتماعی را افزایش دهیم؛ به این معنا که از امور خاص عبور کنیم و به سمت امور عام برویم. یعنی بتوانیم حق انتخاب بیشتری به عامۀ مردم بدهیم، نه یک طبقۀ خاص. هرقدر ما بیشتر به این سمت برویم، حس همبستگی افزایش پیدا میکند.»
عربستانی نیز بیان کرد: «مهاجرت نه امر منفی است و نه امر مثبت. اگر دولت وظیفۀ ذاتی خود را یعنی ایجاد رفاه و توسعه انجام ندهد و چیزهای دیگری را وظیفۀ خود بداند، کشور مانند یک بادکنکِ پر از هوا سوراخ میشود.»
۲۳۳۲۳۳









