شنبه 15 آذر 1404
Saturday, 06 December 2025

پایتخت شبکه‌ای دریایی ؛ پارادایم گذار از تمرکزگرایی در اقتصاد دریامحور

عصر ایران شنبه 15 آذر 1404 - 14:51
با تحقق این ایده، جنوب ایران دیگر محیطی فراموش‌شده نخواهد بود، بلکه پیشانی توسعه ملی خواهد گشت. این تحول از بار جمعیتی و اقتصادی تهران و کلان‌شهرها می‌کاهد، امنیت ملی را تقویت و اقتصاد ایران را از خشکی‌محوری به دریامحوری و اقیانوسی تبدیل کند.

 عصرایران ؛ حسین دلیر - توسعه دریامحور به‌عنوان هدف راهبردی کشورمان، دهه‌ها میان توهم تمرکزگرایی و گسست زیرساختی قربانی است. ‏اصرار برنامه‌ریزان بر پیگیری الگوی سنتی و تمرکزگرا در مدیریت دریایی، به‌جای ایجاد زنجیره ارزش متصل و هم‌افزا ‏در امتداد کرانه‌ها، تنها تشدید رقابت‌های داخلی و پراکندگی منابع را در پی دارد. تفسیر اغلب افراد در محافل ‏کارشناسی و سیاسی اما تبدیل نقطه‌ای در همجواری یکی از دو دریای پارس و مکران به پایتخت غیررسمی دریایی ‏ایران است.‏

حقیقتی تلخ است اما آرزوی ایجاد «پایتخت دریایی» در یک نقطه واحد، نه‌تنها متضمن قدرت نیست بلکه پتانسیل ‏جهانی و حتی منطقه‌ای کشور را محدود می‌سازد. با چنین دیدگاهی دیر نیست ایده‌ی توسعه اقتصاد دریامحور، به ‏سرنوشت دیگر آرزوهای حکمرانی ما گرفتار آید. درحالی‌که پارادایم ‏«پایتخت دریایی شبکه‌ای» ضمن عبور از نگرش ‏جزیره‌ای توسعه، به معماری شبکه‌ای متکی بر دریا روی می‌آورد. ایده‌ای جایگزین که با هیچ‌یک از اصول بنیادین ‏توسعه دریامحور در تعارض نیست. الگوواره پایتخت دریایی شبکه‌ای در واقع پلی خواهد بود تا نظام حکمرانی را از ‏گرفتاری در برزخ اندیشه، تفسیر و نظر؛ به بهشت فهم، تصمیم و اجرا رهنمون سازد.‏

شبکه‌سازی پایتخت دریایی، قدرت اقتصاد دریاپایه را نه در انحصار نقطه‌ای خاص که در همگرایی چهار استان ساحلی ‏جنوب محقق می‌سازد. کمربندی کرانه‌ای و پس‌کرانه‌ای را ترسیم می‌کند که به تولید و توزیع اشتراکی ثروت، ‏فرصت، امنیت و توسعه پایدار می‌انجامد. حتی می‌توان با پیوستی تاریخی بر آن نام «کریدور کرانه‌ای مکران» را ‏گذاشت تا رقیبی جدی برای کریدورهای بیگانه گردد. چنین ایده‌ای به‌مراتب پشتوانه کارشناسی بیشتری نسبت به ‏طرح هیجانی انتقال پایتخت به سواحل مکران خواهد داشت.‏

چالش توسعه جزیره‌ای در جنوب

نگاهی به زیرساخت‌های حمل‌ونقل ترکیبی جنوب کشور نشان می‌دهد که با شبکه کاملی روبرو نیستیم بلکه با ‏جزایر ‏پراکنده اقتصادی و صنعتی مواجهیم.‏ سیستان و بلوچستان، هرمزگان، بوشهر و خوزستان عمدتاً به‌صورت ‏پروژه‌های منفصل دیده شده‌اند؛ هرکدام در حوزه‌ای تخصصی اما بدون پیوند مؤثر با دیگری. این عدم اتصال، به ‏معنای واقعی یک گسست زیرساختی تلقی می‌شود. پیامدی ندارد جز ترافیک سنگین جاده‌ای برای حمل محصولات ‏انرژی، افزایش فزاینده هزینه لجستیک و ریسک ایمنی که همه نشانه‌هایی از ضعف این مدل توسعه به شمار ‏می‌روند.‏

برای مثال محرومیت استان بوشهر از اتصال به شبکه ریلی را فراتر از ضعف زیرساختی، باید گسست استراتژیک و ‏تراژدی اقتصادی در نظر آورد. مطالعات اقتصادی نشان می‌دهد که هزینه نهایی حمل‌ونقل جاده‌ای می‌تواند شش تا ‏هفت برابر بیشتر از ریل باشد. این شکاف هزینه‌ای، مزیت بازار صادراتی به‌ویژه در استانی چون بوشهر را کاهش داده ‏و فشار تورمی را به دیگر بخش‌ها منتقل کند. با این وضعیت، توسعه دریاپایه مد نظر برنامه‌ریزان با مدل فعلی نه‌تنها ‏غیربهینه است بلکه تهدیدی برای رقابت‌پذیری محسوب می‌شود. برعکس لزوم بازنگری در تخصیص منابع و پذیرش ‏پارادایم شبکه‌ای، توسعه جنوب را فراتر از یک انتخاب و به الزامی حیاتی در می‌آورد.‏

تخصصی‌سازی کریدور کرانه‌ای

ایده پایتخت دریایی شبکه‌ای، بر تقسیم کار راهبردی میان استان‌های جنوبی متکی است. هر استان نقشی تخصصی ‏در خدمت این شبکه ایفا می‌کند تا از رقابت مخرب و تضعیف منابع، رهایی یابد. در این معادله، ظرفیت‌های هر ‏استان به‌عنوان یک حلقه تخصصی در خدمت کل زنجیره تعریف می‌گردد. هرمزگان نقش لجستیکی و ترانزیتی دارد؛ ‏بوشهر تمرکز بر انرژی و تولید ارزش افزوده و خوزستان تأمین مواد اولیه، ذخیره‌سازی و پشتیبانی صنعتی را بر ‏عهده می‌گیرد. سیستان و بلوچستان نیز بهترین پیشران برای ترانزیت اقیانوسی خواهد بود. این تخصیص وظایف؛ ‏شبکه‌ای همگرا می‌سازد که همزمان کارایی امنیتی-دفاعی کل شبکه را ارتقا داده و مانع از تمرکز بیش‌ازحد قدرت ‏تصمیم‌گیری در یک محدوده مشخص می‌گردد.‏

بوشهر؛ موتور محرکه انرژی و درآمد ارزی

استان بوشهر با پتانسیل فوق‌العاده پارس جنوبی، یکی از اصلی‌ترین قطب‌های تولید گاز و محصولات پتروشیمی ‏است. اما به‌رغم این ظرفیت، زیرساخت حمل‌ونقل مناسب که بتواند تولید عظیم این استان را سریع و ارزان‌تر به بازار ‏داخلی و جهانی برساند، ناقص است. پروژه راه‌آهن بوشهر‌–‌شیراز می‌تواند بار بزرگی را از روی دوش جاده‌ها بردارد، ‏هزینه حمل را کاهش دهد و ریسک لجستیکی را به حداقل برساند.‏

مادامی که استان بوشهر به ریل سراسری متصل نشود، کل این قطب ثروت از شبکه استراتژیک ملی جدا می‌ماند. ‏بوشهر در چشم‌انداز پایتخت دریایی شبکه‌ای به هسته انرژی تبدیل می‌شود و با شهرک‌های صنعتی تخصصی و مدل ‏مالی صادرات محور، ارزش افزوده آن تقویت می‌گردد. این تغییر ساختاری می‌تواند درآمد ارزی ایران را پایدارتر ‏ساخته و نقش استان بوشهر در تأمین امنیت انرژی ملی را تقویت کند‎.‎

هرمزگان؛ دروازه تجارت و مدیریت دریایی

هرمزگان با موقعیت استراتژیک در تنگه هرمز و بندر شهید رجایی، دروازه تجارت ایران نامیده می‌شود. ظرفیت ‏کانتینری، اتصال ریلی به شبکه سراسری و زیرساخت‌های پس‌کرانه‌ای این استان، آن را به مرکز لجستیک دریایی ‏بدل کرده است.‏

در مدل شبکه‌ای، هرمزگان نقطه کانونی برای هماهنگی محموله‌هاست؛ جایی که کالاهای کانتینری، انرژی و مواد ‏اولیه با هم تلاقی می‌کنند و از آنجا به عمق کشور یا ماورای مرزها انتقال می‌یابند. این ساختار، نه‌تنها تجارت را ‏کارآمدتر می‌کند، بلکه امنیت زنجیره تأمین را افزایش می‌دهد‎.‌‏ دو منطقه آزاد قشم و کیش، فرودگاه‌های بین‌المللی ‏و بزرگ‌ترین شبکه کشتیرانی کشور؛ از دیگر مزایای هرمزگان برای قدرت‌بخشی به کریدور ‏یکپارچه دریایی جنوب به ‏شمار می‌روند‎.‎

خوزستان؛ ستون فقرات صنعتی و جمعیتی

خوزستان، ترکیبی همزمان از ظرفیت صنعتی، کشاورزی و معدنی را دارد و از این نظر دومین استان کلیدی کشور ‏به شمار می‌رود. وجود بندر امام خمینی به‌عنوان هاب تخصصی فله‌ای، اتصال به راه‌آهن سراسری، صنایع بزرگ مادر ‏و ذخایر استراتژیک غلات، خوزستان را ستون صنعتی-جمعیتی شبکه دریایی جنوب می‌کند. جمعیت زیاد و ظرفیت ‏نیروی کار این استان، می‌تواند موتور توسعه کریدور جنوب را فعال‌تر کند‎
.‎
ورود خوزستان به نقشه پایتخت دریایی شبکه‌ای؛ ساختار تأمین، نگهداری و ذخیره‌سازی کالا و فرآورده در جنوب ‏کشور را تقویت می‌کند. این استان می‌تواند انبار استراتژیک، مرکز پشتیبانی لجستیکی و قطب تولیداتی باشد که در ‏معادله دریامحور نقش مکمل ایفا می‌کند‎.‌‏ خوزستان همچنین این توانمندی را دارد که ضامن ثبات و همپوشانی ‏لجستیکی و ژئوپلیتیکی کل اعضای کمربند کرانه‌ای جنوب به‌ویژه استان هرمزگان باشد.‏

سیستان و بلوچستان؛ پیشران ترانزیت اقیانوسی

بندر چابهار و منطقه کنارک، نقطه استراتژیک ورود ایران به اقیانوس هند هستند. این موقعیت ژئوپلیتیک، فرصت ‏بی‌بدیلی برای ایجاد کریدور ترانزیتی بین ایران، هند، آسیای میانه و آفریقا ارائه می‌دهد. اما تا زمانی که راه‌آهن ‏چابهار - زاهدان تکمیل نشده باشد، این ظرفیت راهبردی به‌طور کامل محقق نخواهد شد. اتصال ریلی این بندر ‏می‌تواند آن را از یک نقطه صرف صادرات دریایی به یک هاب ترانزیتی تبدیل کند‎
.‎
سیستان و بلوچستان در قالب پایتخت شبکه‌ای دریایی، به نماد عمق استراتژیک ایران بدل می‌شود. این استان ‏به‌سادگی قادر خواهد بود انحصار مسیرهای تجاری در شرق کشور را بر عهده گیرد و نقش بین‌المللی کشورمان در ‏ترانزیت را تقویت کند‎.
.‎
با این حال، ظرفیت‌های استان به دلیل ناقص ماندن خط ریلی چابهار - زاهدان و نبود جمعیت متراکم ‏و ‏زیرساخت‌های صنعتی در پس‌کرانه‌ها، همچنان در احتضار به سر می‌برد. این تأخیر، فرصت‌های طلایی ناشی ‏از ‏کریدور جهانی شمال-جنوب موسوم به ‏INSTC ‌‏ را می‌سوزاند و عملاً چابهار را به مقصد سرمایه‌گذاری ‏پرریسک ‏تبدیل می‌کند.‏


دو ریل مفقوده و فرصت‌های سوخته


نظریه پایتخت دریایی شبکه‌ای تا زمانی که بر چالش‌های اساسی آن غلبه نشود، تنها یک طرح جذاب ‏غیرعملیاتی ‏روی کاغذ باقی خواهد ماند. نقد اصلی متوجه مدیریت کلان کشور خواهد بود که از تعریف مدل مالی ‏پایدار و غیردولتی ‏برای عملیاتی‌سازی ایده‌ها و طرح‌ها در هر دوره ناتوان بوده است. تا آنجا که اتکای بیمارگونه به ‏منابع قطره‌چکانی با توجه به تورم افسارگسیخته و ‏تلاطم ارزی، پروژه‌های حیاتی را به فرصت سوخته و بی‌ارزش در ‏آورده است.‏

هزینه تکمیل نشدن راه‌آهن بوشهر – شیراز، صرفاً در استهلاک آسفالت جاده‌ها خلاصه نمی‌شود بلکه در ‏کاهش ‏رقابت‌پذیری محصولات پتروشیمی و انتقال فشار تورمی به دیگر بخش‌ها خود را نشان می‌دهد. به‌علاوه، عدم ‏تکمیل ‏راه‌آهن چابهار، سرمایه ژئوپلیتیک ایران در عرصه ترانزیت جهانی را به تعلیق درآورده و باعث می‌شود تا ‏همسایگان ‏منطقه‌ای از این خلأ برای پیشبرد توسعه خود بهره گیرند. این ناترازی زیرساختی، در ابعاد گوناگون ‏اجتماعی نظیر مهاجرت نیروی کار متخصص و بی‌توازنی توسعه خود را نشان می‌دهد.‏

از اراده سیاسی تا احکام تکلیفی برای نجات کریدور

تحقق پارادایم پایتخت دریایی شبکه‌ای، نیازمند انقلاب مدیریتی و گذر از تفکر حکمرانی مرکزگرا است. برای مدیریت ‏این شبکه، تأسیس نهاد فرادستی «شورای‌عالی توسعه پایتخت دریایی شبکه‌ای» با حضور مستقیم رؤسای صنایع ‏کلیدی و وزارتخانه‌های ذی‌ربط پیشنهاد می‌شود. تا تعارض‌های قانونی میان مناطق آزاد، سرزمین اصلی و صنایع ‏بزرگ را حل کرده و یکپارچگی مدیریت و حکمرانی در این شبکه چندحالته را در کرانه‌ها و عمق پس‌کرانه‌ها ممکن ‏سازد.‏

حیاتی‌تر از این مطالبه، شکستن قفل تأمین مالی است. هدفی که به شجاعت و اراده سیاسی لازم برای تدوین و ‏اجرای احکام تکلیفی الزام‌آور نیاز دارد؛ به نحوی که صنایع بزرگ و ذی‌نفعان اصلی (وزارت نفت، پتروشیمی‌ها، ‏سازمان بنادر، مناطق آزاد و استانداری‌های هر چهار استان) با سهم مشخص به سرمایه‌گذاری در تکمیل ‏زیرساخت‌های این گذرگاه کرانه‌ای و پس‌کرانه‌ای ملزم شوند. این یگانه راهکار است که می‌تواند پروژه‌های زمین‌گیر ‏را از یوغ بودجه‌ریزی دولتی رها کرده و مدل شبکه‌ای مورد نظر را عملیاتی سازد. این‌گونه تمام گستره ساحلی ‏جنوب ایران به یک پایتخت یکپارچه، قدرتمند و انعطاف‌پذیر در مقیاس منطقه‌ای تبدیل خواهد شد.‏

همان شورای‌عالی با هر نامی که برمی‌گزینند باید نهادی رگولاتوری شود که سیاست‌گذاری، تنظیم مقررات، نظارت و ‏ارزیابی عملکرد این شبکه جنوبی را برعهده می‌گیرد. این رگولاتوری به قدرت تصمیم‌گیری فرادستی نیاز دارد تا از ‏رخوت در سیاست‌گذاری و کندی تصمیم‌گیری سنتی خلاصی یابد. در نهایت، مسیر عملیاتی این پارادایم نیازمند ‏طراحی نقشه جمعیتی و مهاجرتی کارآمدتری خواهد بود. برای تشویق مهاجرت جمعیت نخبه و متخصص کشور به ‏جنوب می‌توان بر ایجاد انواع مناطق ویژه و دانش‌بنیان، شهرک‌های صنعتی نوین، گسترش زیرساخت‌های رفاهی و ‏آموزشی همت گمارد.‏

چشم‌انداز آینده

نظریه پایتخت دریایی شبکه‌ای، نه شعار، بلکه یک چارچوب تحولی واقعی برای سراسر جنوب ایران است. این نظریه ‏بر تغییر مدل توسعه از جزیره‌ای به شبکه‌ای متکی است؛ تقسیم کار تخصصی میان شهرهای کرانه‌ای و پس‌کرانه‌ای، ‏اتصال زیرساختی، حکمرانی اثربخش و تأمین مالی پایدار را در دل خود دارد‎
.‎
با تحقق این ایده، جنوب ایران دیگر محیطی فراموش‌شده نخواهد بود، بلکه پیشانی توسعه ملی خواهد گشت. این ‏تحول از بار جمعیتی و اقتصادی تهران و کلان‌شهرها می‌کاهد، امنیت ملی را تقویت و اقتصاد ایران را از ‏خشکی‌محوری به دریامحوری و اقیانوسی تبدیل کند.‏

آینده اقتصاد جهانی، دریامحور است و ایران نمی‌تواند از این ناگزیری چشم‌پوشی کند. پایتخت دریایی شبکه‌ای، ‏نقشه‌ای است برای رسیدن به آینده‌ای که در آن دریا نه‌فقط مرزی جغرافیایی که امکانی برای توسعه، امنیت و قدرت ‏پراکنده خواهد بود. اجرای آن به‌مثابه مسئولیتی تاریخی و استراتژیک، فرصتی برای بازنگری نقش جنوب در ‏سرنوشت ایران نصیب خواهد کرد.‏

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.