تابناک _ این روزها همه ذهن ها تا حد زیادی درگیر دلار چند ده هزار تومانی و گوشت چند صد هزار تومانی و پراید چند صد میلیون تومانی هست.در اکثر محاورات جامعه برای دقایقی هم که شده این موضوعات بخشی از وقت و فکر مردم جامعه را درگیر خود کرده است.برخی عددهای مطرح شده را بالاتر می برند و برخی هم این عددها را می کاهند و گاهی هم از یکدیگر منبع و مرجع این عددها را مطالبه می کنند و عدد خود را عدد واقعی می دانند.
جالب این است که این امر فقط در بین مردم رخ نمی دهد بلکه در بین مسئولان هم رد و بدل می شود.یک نماینده مجلس در مورد قیمت خودرو عددی اعلام و می کند و این عدد می شود مبنای انتقاد و تذکرش و یک مسئول قوه مجریه هم برای پاسخ به این تذکر عدد و رقم را می کاهد و آمار خودش را اعلام می کند.این ماجرا در این روزها به وفور در حال تکرار بوده و متاسفانه وقت و ذهن جامعه را درگیر خود کرده است.
در واقع اینکه در شرایط حاضر روز به روز شاهد افزایش قیمت ها در بازارهای خرده و عمده اکثر کالاها هستیم را نمی توان کتمان کرد و اینکه راهکارهای اتخاذ شده هم از سوی مقننان و مجریان و ناظران تا کنون نتوانسته به خوبی مانع این امر گردد هم قابل انکار نیست اما موضوع مهمی که در اینجا مطرح می شود این است که مجادله بر سر عدد و رقم های ادعایی چگونه می تواند به بهبود اوضاع کمک کند؟آیا بیان عددهای افزاینده از سوی مدعیان و طرح عددهای کاهنده از سوی منکران موجب می شود که قیمت فلان مواد غذایی یا بهمان کالا کاهش یابد؟در واقع طرح عددهای موهوم و غیرواقعی با پاسخ های غیر واقعی هم مواجه می شود و مثلا گفته می شود قیمت عمومی این کالا در سطح جامعه این نبوده و قیمتش فلان مقدار است در حالی که آنچه عموم مردم با آن در حال دست پنجه نرم کردن هستند میانگینی از این دوقیمت است.
سخن این است که شرایط واقعی و عمومی اقتصادی در جامعه آن قدر ملموس و قابل درک هست که نیازی بزرگنمایی کردن از سوی مدعیان و یا انکار کردن از سوی پاسخ دهندگان نباشد و کاملا هم قابل ارزیابی است اما ادامه دار شدن این ماجرا سبب شده تا شاهد یک دور باطل باشیم و همین «گرا» دادن های اشتباه غیرواقعی زمینه ساز جواب های غیرمنطقی و حتی غیر مسئولانه باشد.زیرا هرچقدر ادعای مدعی بالاتر باشد پاسخ دهنده و منکر به جای پذیرش واقعیت در وهله اول به دنبال تکذیب کردن و زیر سوال بردن مدعی است و گاهی هم همین عددهای غیر واقعی زمینه سوء استفاده پاسخ دهنده را فراهم می کند که کل ماجرا را انکار نماید..لذا در این شرایط «سواد رسانه ای» اهمیت پیدا می کند.
سواد رسانه ای یک مهارت بسیار ویژه است که در عصر حاضر یکی از مهمترین آموزشها در جهان تلقی میشود. سواد رسانه ای به فرد این توانایی را میدهد که تحلیل مناسبی از مطالب منتشر شده در انواع شبکههای رسانه ای را داشته باشد و اطلاعاتی را که بیان می کند مبتنی بر واقعیت باشد زیرا روزانه مطالب بسیار زیادی در حوزه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و اقتصادی در طول روز انتشار مییابد که برخی از آنها شایعات فاحشی هستند و واقعیت ندارند. در سال های اخیر به وفور شاهد این موضوع بودهایم که بسیاری از صحبتهای افراد در شبکههای رسانه ای دچار تحریف میشود و با کم و زیاد کردن و منقطع کردن این سخنان مفهوم کلی مطلب و خبر کاملا عوض میشود.
خلاصه اینکه در شرایط حاضر نقد و انتقاد مسئولانه و منصفانه و مبتنی بر یک منبع و مرجع صحیح و بر اساس اصول سواد رسانه ای یک امر ضروری است زیرا این نوع انتقاد است که می تواند با ترسیم دلسوزانه از فضای کشور برای تصمیمات بهتر به مجریان و مسئولان کمک نماید تا متوجه باشند که سیاست های اجرایی آنان چه اثراتی بر جامعه داشته و مهم تر اینکه می تواند مسیر بهانه جویی و فرار از مسئله از سوی مسئولان را هم مسدود نماید