فقط ما نیستیم که دچار حمله دزدان شدهایم. بانک استقراضی روس را هم زده و تمام پولهای نقدش را بردهاند؛ اما، دزد را گرفتند و به سزای عمل خلافی که مرتکب شده بود، همانطور زنده به گورش کردند. در بوشهر بیماری طاعون بروز کرده است. دولت بیشتر از این لحاظ که نمیخواهد بار هزینه دفع این بیماری را بر دوش بگیرد، به راهحلی عجیب و بیسابقه متشبث شده به این معنی که پیدایش طاعون را در بندر بوشهر از بیخ و بن تکذیب کرده است! از کسانی که سالها در این کشور به سر بردهاند، میشنوم که اوضاع ایران روز به روز بدتر میشود و اگر وامدهندهای پیدا نشود که به رجال این مملکت اطمینان کند و پول لازم را در اختیارشان بگذارد، آن وقت بهطور حتم باید منتظر اشکالات و پیامدهای ناگوار بود.
در این ضمن فرمانده لشکر قزاق بانک را تحت فشار گذاشته است که هرسال پنجاه هزار لیره برای پرداخت حقوق نفرات در اختیارش گذاشته شود. تا موقعی که حقوق قزاقها مرتب برسد از ظهور انقلاب در شمال ایران ترسی نیست. خود این سرهنگ روس، ترجیح میدهد که وجوه لازم توسط بانک شاهی انگلستان به وی پرداخت شود؛ زیرا بانک ما، به عکس بانک روس، عادت ندارد پیش از پرداخت پول سوالات زیادی از مشتریانش بکند؛ اما این داروهای مالیگرچه ممکن است شمال مملکت را ساکت نگاه دارد، دردهای جنوب را دوا نمیکند. روسها، ماموری فوقالعاده فعال و با انرژی در اصفهان دارند.
آلمانیها و روسهای مقیم ایران، از همدیگر نفرت دارند و این نفرت، حتی، شدیدتر از آن میزانی است که در قسطنطنیه (استانبول) نسبت به یکدیگر داشتند. روسها در این اواخر اعمال نفوذ کرده و نگذاشتند طرحی که آلمانها برای وصل کردن راهآهن آسیای صغیر به ایران داشتند، عملی شود. آلمانیها شکایت دارند از اینکه به هیچگونه اطلاعی که نشان بدهد مقصد نهایی روسها در ایران چیست دسترسی ندارند.دلیل عمده موفقیت روسها در این زمینه همین است که مقاصد خود را کلا از طریق رجال حاکم انجام میدهند. خود صدراعظم، به اعتقاد خیلیها، جیرهخوار آنها است. رویه روسها نسبت به ما خیلی دوستانه است؛ اما، بهترین متفقان ما آلمانها هستند که حقیقتا رفقای خوبی بهشمار میروند. خود ایرانیها در برخورد با ما خیلی مودب هستند؛ ولی زیاد تمایلی نشان نمیدهند که طبق خواسته ما عمل کنند.