مطابق نظر جان رالز عدالت یک ارزش ساده در میان ارزشهای دیگر نیست که تنها بر نظم اجتماعی و روابط انسانی اثر بگذارد؛ او عدالت را یک ارزش اجتماعی متعالی و اساسی میداند که جایگاه آن همسان با مسألهی حقیقت در معرفت انسانی است. از دیدگاه رالز همانگونه که اعتبار مشروعیت هر نظریه و گزارهی شناختی به واسطهی مسألهی حقیقت محک زده میشود مشروعیت و کمال هر ساختار اجتماعی نیز مبتنی بر سازگاری و انطباق آن با اصول عدالت است. اگر آموزش را یکی از ستونهای همین ساختار اجتماعی بدانیم آنگاه عدالت آموزشی را باید از مهمترین شاخصهای توسعهی جوامع بشری دانست. البته این شاید یکی از بدیهیترین گزارهها در هر سه حوزهی آموزش، توسعه و عدالت باشد اما تبدیل شدن امری بدیهی به گزارهای کلیشهای، مفهوم آنرا از مضمون تهی خواهد کرد.
حضرت علی (ع)،معیار عدالت اسلامی، در خطبهی سی و هفتم نهجالبلاغه احقاق حقوق مردم را یک رویهی عادلانه و از وظایف حاکم اسلامی میداند. عدالت دغدغهی اصلی انقلاب مشروطه و از مهمترین شعارهای انقلاب اسلامی بود. بند دوم و سوم اصل سه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دولت را موظف میکند تا همهی امکانات خود را برای بالابردن سطح آگاهیهای عمومی و آموزش و پرورش رایگان برای همه و در تمام سطوح، بهکار بگیرد. ورود دولت به امر آموزش نه مختص ایران که مسألهای جهانی است. حدود پانزده سال پیش مسئولان آموزشی از 164 کشور جهان، از جمله ایران، در داکار گرد هم آمدند. نتیجهی جلسات متعدد و کمیسیونهای تخصصی، کشورهای شرکتکننده را متعهد میکرد که تا سال 2015 اقداماتی عملی برای دستیابی به امکانات آموزشی مناسب و با کیفیت برای کودکان، جوانان و بزرگسالان فراهم آورند.
با وجود فراز و فرودهای حوزهی آموزش در حداقل دو دههی اخیر ایران، تلاش همیشگی وزارت آموزش و پرورش همواره در جهت تأمین و توزیع امکانات و تسهیلات آموزشی پایه برای کلیهی دانشآموزان در تمام مناطق کشور بوده است. بر اساس یکی از گزارشهایی که سال 1394 به چاپ رسیده و در مطالعهی خود بهخصوص شاخصهای نابرابری را لحاظ کرده، کمترین میزان نابرابری کشور در شاخص پیشرفت تحصیلی بوده است. این امر نشان میدهد که بحث آموزش همواره برای دولت جدی بوده و نابرابریهای اجتماعی کمترین تاثیر را در سطح تحصیلی دانشآموزان، از دبستان گرفته تا دانشگاه، داشته است. فلسفهی تاسیس مدارس غیر دولتی هم چیزی نبود جز کمکرسانی به دولت در حوزهی آموزش با استفاده از توانمندیهای بخش خصوصی. در ایران نیز، مانند بیشتر کشورهای جهان، مدارس غیردولتی و دولتی در ارائهی برخی امکانات بهتر جهت رفاه بیشتر دانشآموزان تفاوت داشتند و در هر دو گروه آنچه پایهی یادگیری عمومی و همگانی محسوب میشود، نهایتاً با اندک تفاوتی، بهطور یکسان در حال آموزش بود.
از همان آغاز پاندمی کووید-19 مشخص بود که در صورت آغاز تعطیلیهای عمومی نظام آموزش دچار سردرگمی خواهد شد ولی شاید کمتر کسی آنرا چنین بحرانی پیشبینی میکرد. فقدان زیرساختهای فنی و منابع انسانی، مدارس دولتی را با چالشهای اساسی مواجه کرد. هر تصمیم جدیدی در جهت حل بحران بخش بزرگتری از کوه یخ نابرابریهای آموزشی را نمایان کرد. سردرگمی در برپایی حضوری کلاسها یا آموزش مجازی، تاخیر در ارائهی سراسری نرمافزار شاد، کمبود منابع انسانی متخصص برای اجرای چنین طرحی، همگی اینبار خود آموزش را در مدارس دولتی هدف قرار دادند. در کمال تاسف دانشآموزان این مدارس در سایهی آنچه اشاره شد با زحمت زیاد و البته کیفیت پایین، سال تحصیلی را به پایان رساندند. از میان پانزده میلیون دانشآموز در سراسر کشور حدود 3 میلیون نفر به شبکهی شاد دسترسی نداشتهاند. در سوی دیگر اما مدارس غیردولتی با برخورداری از امکانات، بسترها و پلتفرمهای اختصاصی خیلی زود توانستند خود را با شرایط جدید وفق دهند. با وجود تمام مشکلاتی که آموزش و بهخصوص آزمونهای مجازی با خود بههمراه داشتند آمارها حاکی از توفیق مدارس غیردولتی در دوران همهگیری کروناست. این مدارس دستکم توانستند آموزش را با وجود ناهموار و ناشناخته بودن مسیر به سرانجام برسانند. تجربه و پویایی کادر آموزشی، نیروی فنی متخصص و شناخت نقاط قوت و ضعف حوزهی آموزش نقشهی راهی کاربردی و عملی برای مدارس غیر دولتی بود.
بر اساس دیدگاه بریگهاوس-آنترهالتر عدالت آموزشی به معنای توزیع مناسب منابع و فرصتهای آموزشی برای برآورده کردن نیازهای متفاوت دانشآموزان است. عدالت اینجا برابری معنا نمیدهد؛ وقتی نیازهای دانشآموزان متفاوت است پس باید منابع متفاوتی نیز اختصاص داده شود. بر همین اساس دسترسی برابر به منابع (برنامهی درسی، معلم، زمان یادگیری...) مفید نخواهد بود چون محرومیت از بعضی منابع را برای گروههای دیگر بهدنبال دارد. آنچه بهعنوان سیاستگذاری در عدالت آموزشی مطرح است، در کنار آموزش، کمرنگ کردن بیعدالتیهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در بیرون مدرسه است.

شاهدیم که هر روز بر عمق شکاف طبقاتی بهطور تصاعدی افزوده میشود ولی حداقل تا پیش از این، مدرسه از معدود حوزههای عمومی بود که فرد با ورود به آن میتوانست بسیاری نابرابریها را پشت در آن جا بگذارد. بهطور مثال آنچه در مدارس متوسطهی اول یا متوسطهی دوم محرومترین مناطق کشور تدریس میشد تفاوت چندانی با آموزش همین پایه در مدارس غیر دولتی نداشت. این را بگذارید کنار باهم بودن دانشآموزان و فراموشی چند ساعتهی آنچه پشت در مدرسه جا گذاشته بودند. پاندمی کووید-19 اما کل این ساختار را با سرعت در هم شکست. آموزش به وضعی دچار شد که شرح آن رفت؛ روند پرورشی نیز مطلقاً از هم گسست. باهم بودنها و درس خواندنها، زنگهای ورزش و تفریح، قهرها و آشتیها و در مجموع آنچه نیاز اصلی و اساسی دانشآموزان دانستهاند مبتنی بر ارتباط با همسالان، همگی جای خود را به انزوای در خانه ماندن داد و ترس از بیرون رفتن؛ این به معنای به حداقل-و گاه به صفر- رسیدن ارتباط کودکان و نوجوانان با یکدیگر بود. هشدار خطر هم آنجاست که شواهد بالینی نشان می دهد افراد فاقد احساس صمیمیت، استعداد و آمادگی بیشتری به خشونتورزی دارند. اگر از همین زاویهی روانشناسانه شرایط فعلی را بررسی کنیم با وضعیتی مطلقاً بحرانی مواجه خواهیم شد. علت عدم دسترسی به نرمافزار شاد برای تقریباً تمامی آن سه میلیون نفری که پیشتر به آنها اشاره کردیم، کمبرخورداری یا نابرخورداری خانوادهها بوده است. نابرابریهای اجتماعی که برای کودکان این قشر با محرومیت مطلق برابری میکند، حداقل در دورهمی ها و صمیمیتهای مدرسه و عدالتی که ایشان دستکم در حوزهی آموزش احساس می کردند فراموششدنی بود. امری که با همهگیری کرونا بهطور کامل از بین رفت.
با داده هایی که آوردیم پیشبینی وضعیتی که پیش خواهد آمد مشکل نیست و ادعای بیراهی نخواهد بود که بگوییم پاندمی کرونا را میتوان تیر خلاصی دانست بر پیکر نیمه جان عدالت آموزشی در ایران. راه حل جان رالز برای ارزشمندیِ کنش یا سیاستی که میخواهیم در پیش بگیریم این است که خود را پشت پردهی بیخبری یا حجاب جهل قرار دهیم. کسی در پشت پردهی بیخبری از جایگاه اجتماعی، جنسیت، وضعیت طبقاتی یا مقام و موقعیت آیندهی خود خبر ندارد. همین حجاب سبب خواهد شد که او بیجهتگیری، دور از منفعت فردی یا گروهی و یا به اصطلاح خود رالز با «انصاف» تصمیم بگیرد. انصافی که با ظهور کرونا جای خالی آن در بسیاری از تصمیمگیریها و سیاستگذاریهای آموزشی کشور، بیشتر احساس میشود.









