دوشنبه 08 دی 1404
Monday, 29 December 2025

دلار افسار گسیخته/ باهنر خواستار انجام جراحی‌های اقتصادی شد

الف دوشنبه 08 دی 1404 - 20:35
هر روز اخبار فراوانی در رسانه‌ها منتشر می‌شود که دنبال‌کردن آن‌ها ـ حتی برای آنانی که اهل مطالعه اخبار هستند‌ ـ کار دشواری است. بسته خبری ـ تحلیلی «الف» با رصد اخبار، رویدادهای مهم و همچنین تحلیل‌های صورت‌گرفته، مخاطبان خود را از مهم‌ترین وقایع روز آگاه می‌کند.

دلار افسار گسیخته! 

روزنامه صبح‌نو نوشت:

نرخ دلار به ۱۳۸ هزار تومان رسیده، تورم مواد غذایی از ۶۶ درصد عبور کرده و تورم نقطه‌به‌نقطه از محدوده ۳۰ درصد به نزدیکی ۵۰ درصد جهش یافته است. این اعداد صرفا شاخص‌های آماری نیستند، بلکه نشانه‌های عینی ضربه تدریجی به قدرت خرید و کوچک‌تر شدن سفره خانوارها هستند. در چنین فضایی، افکار عمومی با یک پرسش اساسی روبه‌رو است: مقصر اصلی این فجایع اقتصادی کیست و چرا اقتصاد کشور در مدت‌زمانی کوتاه با چنین شوک سنگینی مواجه شده است؟

تحلیل این وضعیت بدون توجه به منابع ارزی دولت و به‌ویژه درآمدهای نفتی ممکن نیست. اقتصاد ایران همچنان به‌ صورت ساختاری به ارز حاصل از فروش نفت وابسته است و هرگونه اختلال در این حوزه، بلافاصله خود را در بازار ارز، تورم و معیشت مردم نشان می‌دهد. آنچه امروز در بازار دلار و قیمت مواد غذایی دیده می‌شود، بیش از هر چیز بازتاب مستقیم بحران در بخش فروش نفت و بازگشت ارزهای نفتی به کشور است.

دلار ۱۳۵ هزار تومانی را می‌شود با هر چیزی توضیح داد؛ تحریم، فشار خارجی، شرایط جهانی یا حتی بدشانسی، اما سخت می‌شود باور کرد همه این‌ها ناگهان دقیقا هم‌زمان با دوره مدیریت محسن پاک‌نژاد به اوج رسیده باشد. وزیری که قرار بود قفل فروش نفت را باز کند، حالا نامش گره خورده با ارزی که قفل زندگی مردم را سفت‌تر از همیشه بسته است. تورم ۶۶ درصدی مواد غذایی، جهش تورم نقطه‌به‌نقطه تا مرز ۵۰ درصد و دلاری که هر روز رکورد تازه‌ای می‌زند، بیشتر شبیه کارنامه یک «دوره خاص» است تا نتیجه اجتناب‌ناپذیر شرایط بیرونی.

کنایه تلخ ماجرا اینجاست که همه این اتفاقات در کشوری رخ داده که نفت دارد، بازار دارد و تجربه دور زدن تحریم را هم سال‌ها تمرین کرده است، اما انگار در این دوره، هنر اصلی نه فروش نفت، بلکه ناپدید کردن درآمدهای نفتی بوده؛ آن هم بدون اینکه حتی زحمت توضیح قانع‌کننده‌ای به افکار عمومی داده شود. وقتی وزیر نفت ساختار فروش را تغییر می‌دهد، تجربه‌های قبلی را کنار می‌گذارد و بعد با انبوهی از نفت سرگردان و دلار افسارگسیخته روبه‌رو می‌شویم، طبیعی است که سوال «مقصر کیست؟» دیگر یک پرسش سیاسی نباشد، بلکه به مطالبه عمومی تبدیل شود.

******

فرافکنی به سبک اصلاح‌طلبان/ شرق:‌ تندروها بر دولت فشار وارد می‌کنند!

در حالی که ناکارآمدی دولت صدای اعتراض بسیاری از چهره‌های سیاسی را بلند کرده، برخی رسانه‌ها و چهره‌های اصلاح‌طلب به جای تمرکز بر ترمیم ناکارآمدی‌های دولت، توپ را به زمین منتقدین انداخته و آنان را در وضعیت فعلی مقصر می‌دانند. روزنامه شرق با ادعای فشار تندروها بر دولت پزشکیان، نوشته است:

«هر اندازه چهره‌های دولتی و رئیس‌جمهور كمتر درباره میراثی كه از دولت قبل در حوزه‌های اقتصادی، ناترازی‌ها، مسائل پولی و بانكی و...به ارث رسیده صحبت می‌كنند، تندروها و مخالفان دولت بیشتر در مسیر فعالیت‌های دولت مانع‌تراشی كرده و هر روز شعبده تازه‌ای برای دولت و ملت از آستین بیرون می‌كنند. پس از انتشار خبر قرار گرفتن نام ۹ وزیر در صف انتظار استیضاح، ۴ دی‌ماه مجتبی ذوالنور از طرح پرسش از رییس‌جمهور توسط برخی نمایندگان خبر داد! خبری كه در كشاكش فشار حداكثری بیرونی و مشكلات درونی كشور، هیچ معنایی جز نوسان بیشتر و بی‌ثباتی افزون‌تر ندارد.

انگار كه تندروها در خلأ زندگی می‌كنند و باخبر نیستند كه شرایط امروز كشور محصول همان نظام تصمیم‌سازی است كه آنها را با كمترین رای روی صندلی بهارستان نشانده و كشور را به شرایط دشوار كنونی كشانده است. سوپرانقلابی‌ها اما به بهانه مشكلات اقتصادی و ناترازی‌ها كه دولت بیشترین تلاش‌ها برای عبور از آنها را در دستور كار قرار داده به اركان اثرگذار دولت مانند معاون اجرایی و معاون اول رییس‌جمهور می‌تازند و با ادبیاتی مبتذل آنها را مخاطب قرار می‌دهند.

كارشناسان و فعالان سیاسی اما معتقدند رییس‌جمهور باید تعارف را كنار بگذارد و مردم را مخاطب قرار داده و از ریشه مشكلات بگوید. علی صوفی، وزیر كار دولت اصلاحات و مهدی شیرزاد، فعال سیاسی در گفت‌وگو با «اعتماد» ضمن واكاوی این مانع‌تراشی‌ها به رییس‌جمهور پیشنهاد می‌كنند كه شفاف و بدون پرده‌پوشی واقعیت‌ها را با مردم در میان گذاشته و نقش تندروها در بروز مشكلات امروز كشور را شفاف بیان كند. علی صوفی، فعال سیاسی و وزیر اسبق كار با انتقاد از افزایش فشارهای سیاسی و طرح استیضاح‌های پی‌درپی در مجلس و سوال از رییس‌جمهور می‌گوید: «تشدید مانع‌تراشی‌ها علیه دولت در شرایطی كه كشور بیش از هر زمان دیگری به ثبات نیاز دارد، می‌تواند معیشت مردم، اعتماد عمومی و كارآمدی قوه مجریه را با آسیب جدی مواجه كند»!

******

ترانه به جای نازنین، بی‌بی‌سی به جای اینترنشنال

روزنامه وطن‌امروز نوشت:

اینکه ترانه علیدوستی در یک مستند، بیانیه سیاسی بخواند و همان حرف‌های تکراری ۳ سال گذشته را مطرح کند، شاید در ابتدا موضوع چندان عجیب و البته مهمی قلمداد نشود اما کمی که عمیق شویم، متوجه می‌شویم اهمیت این مستند، خارج از آن ۵۰ دقیقه‌ای است که پخش شد. مستند را پگاه آهنگرانی کارگردانی کرده است. بازیگر و دوست قدیمی ترانه علیدوستی که بیشتر از پیشه بازیگری، پیشینه‌ای سیاسی دارد. فعالیت‌های سیاسی آهنگرانی در ۲ دهه باعث شده برخی به کنایه او را یک «اصلاح‌طلب بازیگر» بدانند تا یک «بازیگر اصلاح‌طلب‌».

او از طرفداران محمد خاتمی بوده است. در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۸۰ فیلمی در حمایت از خاتمی منتشر کرد و در آن فیلم با حضور در خیابان‌ها از مردم خواست به خاتمی رای دهند. سال ۸۸ از اعضای پرکار ستاد میرحسین موسوی بود. پس از شکست موسوی در انتخابات، آهنگرانی از لیدرهای جریان موسوم به «جنبش سبز» بود و به خاطر فعالیت‌هایش در آشوب‌‌های آن سال، بازداشت و محکوم شد و در سال ۹۲ و ۹۶ هم پشت حسن روحانی ایستاد. در تحلیل این مستند، قطعا نمی‌توان پیشینه سیاسی او را نادیده گرفت. در کنار سابقه سیاسی پگاه آهنگرانی، پخش مستند «ترانه» از شبکه بی‌بی‌سی فارسی نیز قابل تامل است.

اما چرا اشاره به سوابق سیاسی این ۲ نفر ضروری است؟  مستند ترانه یک بیانیه سیاسی است. در همه ۵۰ دقیقه‌ این مستند، بازیگر و کارگردان در حال خواندن و نشان دادن یک بیانیه سیاسی هستند. در واقع برای تحلیل درست و دقیق مستند «ترانه» باید ابتدا آن را صورت‌بندی کرد. بهترین و دقیق‌ترین قالب و عنوان‌بندی برای مستند «ترانه» این است که این مستند، جدیدترین فعالیت سیاسی ۲ بازیگر کاملا سیاسی است.

مستند «ترانه» هر هدفی را که دنبال می‌کند، پروژه‌ای جدید در راستای تصویرسازی‌ و الگو‌پردازی جدید برای سرمایه‌گذاری در جامعه زنان است. مشابهت‌های این پروژه با آنچه سال ۱۴۰۱ گذشت، معنادار است. انتخاب ترانه علیدوستی به جای نازنین بنیادی، یا شاید هم پگاه آهنگرانی به جای مسیح علینژاد، تلاشی است برای ارتباط بیشتر با زنان در لایه‌های مختلف جامعه ایرانی.  انتخاب بی‌بی‌سی فارسی به جای اینترنشنال هم در همین راستا انجام شده است. در هر ۲ مورد، یعنی انتخاب بازیگر و رسانه پرموت‌کننده، اولویت اصلی، ایجاد ارتباط نزدیک با طیف گسترده‌تری از زنان جامعه ایرانی است.

کاملا مشخص است تلاش شده نسخه‌ای اصلاح‌شده از سناریوی ۱۴۰۱ ارائه شود. دلیل اینکه مرکز ثقل و نقطه اتکای مستند «ترانه»، تحولات ۱۴۰۱ بوده نیز همین است. مستند «ترانه» تلاش کرده اتفاقات ۱۴۰۱ این بار با بازیگران و شمایل‌ها و الگوهای جدید بازخوانی شود. البته با این تفاوت مهم که در ورژن جدید، بازیگران در متن اتفاقات بوده‌اند.

******

فقدان ایده برای اداره کشور؟

روزنامه خراسان نوشت:

برای فهم آنچه امروز در جامعه جریان دارد، پیش از هر چیز باید به صدای پنهان و زیرپوستی افکار عمومی گوش سپرد؛ صدایی که الزاماً در نظرسنجی‌ها و بیانیه‌های رسمی دیده نمی‌شود، اما خود را در رفتار اقتصادی مردم، در گفت‌وگوهای روزمره و در واکنش‌های اجتماعی به اخبار سیاسی و اقتصادی نشان می‌دهد و به شکل‌گیری احساسی نگران‌کننده می‌انجامد که از فقدان ایده‌ای منسجم و قابل اتکا برای اداره کشور در سطح دولت حکایت می‌کند، بی‌آنکه این الزاماً به معنای درستی این برداشت باشد؛ چرا که ممکن است دولت در سطح تصمیم‌سازی و سیاست‌گذاری دارای ایده باشد، اما بازنمایی آنچه مردم در زندگی روزمره خود تجربه می‌کنند و آنچه به‌طور مستمر در فضای رسانه‌ای تکرار می‌شود، تصویری متفاوت می‌سازد؛ تصویری از دولتی که در مهار بحران‌ها ناتوان جلوه می‌کند و این برداشت زمانی تشدید می‌شود که بازار، بلافاصله و حتی برای بار دوم پس از سخنرانی رئیس‌جمهور، با افزایش قیمت دلار و طلا واکنش نشان می‌دهد و به این احساس عمومی ضریب می‌دهد. این احساس، لزوماً به معنای فقدان تصمیم یا کنش اجرایی نیست، بلکه بیش از هر چیز از غیبت یک ایده روشن برای مواجهه با وضعیت ناشی می‌شود.

این نوسانات قیمت ارز و حتی مایحتاج اصلی زندگی مردم، بازتاب یک اضطراب سیاسی- اجتماعی است. بازار، پیش از آنکه به عددها واکنش نشان دهد، به برداشت از آینده واکنش نشان می‌دهد؛ آینده ای که شاید برایشان چندان شفاف نباشد. وقتی جامعه احساس می‌کند کشور در حال عبور از یک وضعیت پرتنش است، اما دولت فاقد ایده‌ای منسجم برای عبور از این مرحله است، طبیعی است که پول به پناهگاه‌های امن هجوم ببرد. این رفتار، نه از سر سوداگری، بلکه از سر بی‌اعتمادی به امکان پیش‌بینی آینده شکل می‌گیرد.

مسئله اما عمیق‌تر از اقتصاد است. آنچه امروز در حال رخ دادن است، نوعی ترور روانی مستمر است که مردم، آگاهانه یا ناآگاهانه، در معرض آن قرار دارند. رسانه‌ها چه داخلی و چه خارجی با بازنمایی مداوم بحران، نااطمینانی و بن‌بست، فضایی ساخته‌اند که در آن حال بد به وضعیت عادی بدل شده است. در چنین فضایی، اگر دولت نتواند روایت بدیل بسازد و احساس کنترل، امید و معنا را به جامعه بازگرداند، عملاً میدان را واگذار کرده است. در سخت‌ترین شرایطی که می‌توان آن را به‌مثابه یک وضعیت جنگی تمام‌عیار ولو غیرکلاسیک درنظر گرفت، کشور بیش از هر چیز به پدافند چندلایه نیاز دارد. اما آنچه امروز دیده می‌شود، صحنه اقتصادی بدون پدافند است. سیاست خارجی‌ای که بیش از آنکه فعال و کنشگر باشد، در وضعیت انتظار و تعلیق به‌سر می‌برد و بودجه‌ای که با شعار انقباضی معرفی می‌شود، اما اساساً منطق جنگی ندارد.

******

باهنر خواستار انجام جراحی‌های اقتصادی شد

محمدرضا باهنر، فعال سیاسی اصولگرا و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در نشست ماهانه جامعه اسلامی مهندسین که با حضور و سخنرانی احمد میدری، وزیر کار برگزار شد، اظهاراتی را درباره لزوم جراحی‌های اقتصادی توسط دولت بیان کرد. بخش‌هایی از اظهارات وی به شرح زیر است:

* رویکرد دولت در لایحه بودجه ۱۴۰۵ اقدام در زمینه حذف نهادها و سازمان‌های موازی کار پسندیده‌ای است.‌

* آقای پزشکیان و دولت در تلاش هستند اما حل مسائل به جراحی‌ها و تصمیمات بزرگ نیاز دارد و هرچقدر جراحی‌ها به تاخیر بیفتد چند سال در اقتصاد عقب می‌مانیم.

* دولت باید نسبت به شرکت‌های فراوان دولتی و اصطلاحاً خصولتی بازنگری و آن‌ها را در سه گروه دسته‌بندی کند. اولین گروه شرکت‌هایی هستند که باید بمانند و تقویت شوند. دومین گروه شرکت‌هایی هستند که باید کوچک‌تر و چابک‌تر اداره شوند و سومین گروه شرکت‌هایی هستند که باید حذف یا ادغام شوند. این کار باید بدون‌ترس و فوت وقت انجام شود.

******

سخنان جالب لیلاز درباره دلار 

سعید لیلاز، استاد دانشگاه و تحلیلگر اقتصادی اصلاح‌طلب در گفت و گو با سایت خبرآنلاین، روایتی را درباره نقش عبدالناصر همتی، وزیر پیشین اقتصاد در گران‌سازی دلار نیمایی بیان کرد. نکته‌ای که در اظهارات لیلاز قابل تامل است، شکست ایده حامیان گران‌سازی ارز در رفع مشکلات اقتصادی کشور است؛ ایده‌هایی که نه‌تنها چاره‌ساز نیستند بلکه بحران‌های اقتصادی را تعمیق می‌بخشند و تنها عایدی آن نارضایتی عمومی و فقیرترشدن مردم است. بخش‌هایی از صحبت‌های سعید لیلاز به شرح زیر است:

* ما سال گذشته جلسه‌ای با آقای همتی داشتیم و او گفت که ما اگر بتوانیم قیمت دلار نیمایی را ۶۸ تا ۷۰ هزار تومان کنیم، آورده آن از مجموع کسری بودجه کشور بیشتر خواهد شد و این به نفع کشور تمام می‌شود و بسیاری از مسائل حل خواهد شد. 

* آن دلاری که همتی می‌خواست ۶۸ هزار تومان کند، امروز به ۱۱۴ هزار تومان رسیده (قیمت دلار در تالار دوم مرکز مبادله ارزی) اما نه مشکل کسری بودجه حل شده، نه افزایش قیمت ارز متوقف شده، نه ناترازی‌ها حل شده و بسیاری از مشکلات دیگر هنوز پابرجاست.

******

حمله عطریانفر به مجلس

محمد عطریانفر، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و عضو شورای‌مرکزی حزب کارگزاران که جزو حامیان دولت محسوب می‌شود، به مجلس شورای‌اسلامی حمله کرد و آن را حداقلی دانست. او در روزنامه سازندگی نوشت:

«پارلمانی که در مجموع نماینده کمتر از ۲۰‌ درصد جامعه است، برای ۸۰‌ درصد دیگر جامعه، تصمیماتی می‌گیرد که اساساً مطالبه آنها نیست. تا زمانی‌که این عارضه روحی و روانی اصلاح نشود و اعتماد مجدداً به جامعه بازنگردد و تا زمانی‌که نمایندگان واقعی مردم با آرای بالا وارد مجلس نشوند، لاجرم این وضعیت ادامه پیدا خواهد کرد. مجلسی که تکیه‌گاهش آرای ۳، ۵ و یا حتی ۱۰‌درصدی است، درد جامعه را به‌درستی احساس نخواهد کرد.

از تصویب قانون اساسی ایران ۴۵ سال می‌گذرد؛ میثاقی که با رأی ملت مشروعیت یافت. از ابتدای انقلاب تا به امروز، فعالیت‌های رسانه‌ای ایران، به‌ویژه در آن بخشی که به امر سیاست، نقش‌پذیری مردم و مأموریت نخبگانی مربوط می‌شود، همواره درگیر تنازع و سوء‌تفاهم بوده است. در گذشته، رسانه ملی به دلیل اعتماد فراگیر مردم، نقش یک پل ارتباطی مطمئن میان جامعه، نخبگان و حاکمیت را ایفا می‌کرد و اخبار آن امنیت‌آفرین بود. اما با گذشت زمان، این اعتبار دچار آسیب شد. همزمان، انقلاب دیجیتال به ظهور و قدرت‌گیری رسانه‌های اجتماعی منجر شد که ارتباطی نزدیک با مخاطبان برقرار کردند.

در طول این سال‌ها، بارها از سوی نخبگان سیاسی این تذکر به مقامات مسئول در حوزه تقنین و دولت منتقل شد که در تفسیر بسته و مضیق شورای نگهبان در این حوزه باید تجدیدنظر و این انحصار برداشته شود. اما نادیده گرفتن این مسئله برای بیش از ۳۰ سال، باعث شد شبکه‌های اجتماعی بدون ضابطه رشد کنند و امروز صداوسیما جایگاه خود را در میان مخاطبان از دست بدهد و صداوسیما اکنون در قعر جدول مخاطب‌پذیری است.

مجلس باید به‌جای سیاست‌های انقباضی و محدودکننده، راه‌حلی واقع‌بینانه بیابد. چرا‌که جامعه در برابر محدودیت مقاومت کرده و راه‌های جایگزین را پیدا می‌کند. مطالبه مردم درباره رفع فیلترینگ و مخالفت افکار عمومی با طرح صیانت مجلس یازدهم و لایحه مقابله با انتشار اخبار خلاف واقع در فضای مجازی نشان داد که ریشه این بیماری و این بی‌توجهی به این واقعیت برمی‌گردد که برخی تندروها هستند که با کسب رأی اندک در نهاد قانونگذاری کشور نشسته و آب در هاون می‌کوبند؛ آنان به‌واقع نمایندگان قاطبه عظیم ملت نیستند. افرادی که از ناحیه قبیله‌های سیاسی خود رأی گرفته‌اند، توان پاسخگویی جامع به مطالبات شهروندان را ندارند، آن‌هم در جامعه‌ای که اقبال انتخاباتی به‌شدت کاهش پیدا کرده است».

******

مطالبه ترمیم کابینه پزشکیان از درون شورای اطلاع رسانی دولت

خبرگزاری فارس نوشت:

موضوع ترمیم کابینه دولت «مسعود پزشکیان»‌ از جمله مطالباتی است که حالا از سوی حامیان و حتی اعضای شورای اطلاع رسانی دولت نیز بدان تاکید می‌شود. اخیرا « محمد مهاجری»‌ که از حامیان دوآتیشه دولت پزشکیان است و در شورای اطلاع رسانی دولت نیز حضور دارد طی توئیتی خطاب به رئیس جمهور نوشت:‌ «جناب آقای پزشکیان ناکارآمدی حداقل ۵وزیر کابینه‌تان محرز است اما شما بخاطر اینکه مرام گذاشته‌اید کسی را کنار نگذارید، مملکت را معطل کرده‌اید. اگر قصد دارید دولت‌تان را به ته درّه پرت کنید اختیار با شماست، اما چرا مردم بی‌گناه و بی‌تقصیر را بیچاره می‌کنید؟»

این موضوع با واکنش منفی یکی دیگر از حامیان دولت همراه شد. در همین رابطه،‌ «علی اصغر شفیعیان»‌ در انتقاد از بیان چنین موضوعی آن هم از سوی اعضای شورای اطلاع رسانی دولت نوشت:‌ «وظیفه‌ی شورای اطلاع رسانی دولت، اعلام موضع دولت به افکار عمومی و اعلام دفاعی است که وزارتخانه‌ها درباره‌ی خود دارند، نه اعلام تحلیل شخصی و بی اطلاع از موضع دولت و وزارتخانه‌ها.»

مسئله ترمیم کابینه دولت بدون دخالت مجلس از جمله مواردی است که طی ماه‌های اخیر بسیار مطرح شده است. هرچند که با هر بار درخواست از سوی مجلس اصلاح طلبان و رسانه‌های آنان نسبت به این مطالبه موضع منفی و تندی می گیرند اما همین مسئله نشان می‌دهد که حتی برخی از نزدیکان و حامیان پزشکیان نیز نسبت به چنین امری با نمایندگان مجلس اتفاق نظر دارند. چندی پیش بود که «محمدباقر قالیباف» رئیس مجلس شورای اسلامی با اشاره به وضعیت اقتصادی کشور و ضرورت اجرای اصلاحات ساختاری تصریح کرد: «بدیهی است در صورتی که این اقدامات به نتیجه مطلوب نرسد، برای دستیابی به راه‌حل در کوتاه‌ترین زمان و با کمترین تنش، اولویت با ترمیم کابینه توسط دولت خواهد بود و چنانچه اصلاحات ضروری از سوی دولت محترم انجام نشود، نمایندگان مجلس ناگزیر به آغاز فرایند استیضاح خواهند بود.»

موضوع خودترمیمی در دولت‌های گذشته اعم از دولت‌های شهید رئیسی و حسن روحانی اتفاق افتاده است و مسئله منفی نیست اما بخشی از دولت نسبت به آن نوعی گارد دارد و با آن حالت تدافعی برخورد می‌کند. حتی در برخی گمانه‌زنی‌ها و اخبار غیر رسمی عنوان شده بود که توافقاتی میان مجلس و دولت برای انجام تغییراتی در کابینه شکل گرفته است؛ موضوعی که اگر محقق می‌شد، می‌توانست از هزینه و زمان مجلس و دولت برای ترمیم کابینه بکاهد.

اما این موضوع توسط دولت تکذیب شد و «الیاس حضرتی» رئیس شورای اطلاع رسانی دولت اعلام کرد: «شایعات منتشر شده درباره توافق میان رئیس‌جمهور و مجلس برای استعفای برخی وزرا به‌جای استیضاح، فاقد واقعیت است و چنین ادعاهایی عمدتاً در فضای مجازی مطرح می‌شود». با این اوصاف و سخنان یکی از اعضای شورای اطلاع رسانی دولت نشان می‌هد که در درون دولت نیز اختلافاتی بر سر تغییر اعضای ناکارآمد کابینه دولت وجود دارد که یکی از این موارد در توئیت محمد مهاجری خود را نشان داد.

******

تائید وجود کانال ارتباطی بین ویتکاف و عراقچی

اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه در نشست خبری امروز خود به سوالی درباره وجود کانال‌های ارتباطی میان ایران و آمریکا پاسخ داد.

در خلال این نشست، خبرنگاری از او پرسید: «آقای عراقچی در یک مصاحبه فرمودند که کانال ارتباطی ایران و آمریکا قطع شده است. می‌خواهم بدانم علت آن چیست. آیا این بدان معناست که ما دیگر حتی به‌صورت غیرمستقیم نیز مذاکره با آمریکا نداریم؟ همچنین در دوئل شورای امنیت، نماینده آمریکا اعلام کرده است که ما فقط غنی‌سازی صفر را می‌خواهیم، در حالی که آقای لاریجانی در یک توییت اعلام کرده بودند که آمریکایی‌ها مسائل موشکی را نیز روی میز گذاشته‌اند. می‌خواهم بدانم آیا به‌خاطر این موضوع کانال‌های ارتباطی ما کاملاً قطع شده است یا آمریکایی‌ها موضوعات دیگری را نیز روی میز قرار می‌دهند یا خیر؟»

سخنگوی وزارت امور خارجه، در پاسخ به این پرسش اظهار داشت: «سؤال شما از دو بخش تشکیل شده و مرتبط با یکدیگر نیست، بنابراین پاسخ‌ها جداگانه ارائه می‌شود. نخست، آقای دکتر عراقچی نفرمودند که کانال ارتباطی قطع شده است. آن کانال به جای خود باقی است. ما هم مسیر رسمی و همیشگی را داریم، یعنی از طریق دفتر حفاظت منافع آمریکا در سوئیس و دفتر حفاظت منافع ایران در واشنگتن که به‌صورت سنتی برقرار است. این مسیر همچنان وجود دارد و ارتباط‌هایی که بین آقای دکتر عراقچی و نماینده ویژه آمریکا وجود داشته و آن کانال برقرار است. صحبت ایشان این بود که فعلاً نیازی به برقراری تماس وجود ندارد؛ بنابراین دو بحث متفاوت است».

او ادامه داد: «درباره صحبت‌های نماینده آمریکا، این موضع کاملاً مزورانه بود؛ به این معنا که از یک سو اعلام می‌کنند دست خود را برای دیپلماسی دراز می‌کنیم و همزمان پیش‌شرطی می‌گذارند که اطمینان دارند برای طرف مقابل قابل قبول نیست. شما نمی‌توانید نتیجه مذاکره را قبل از ورود به اتاق مذاکره تعیین کنید و بگویید «فقط در صورتی می‌توانید وارد مذاکره شوید که از قبل هر آنچه من مطالبه می‌کنم، به من بدهید».

بقایی افزود: «موضوع بحث تا کنون با طرف‌های آمریکایی، صرفاً مسئله هسته‌ای بوده است. ما نیز تأکید کرده‌ایم که به هیچ عنوان حاضر نیستیم در مورد موضوعاتی که هیچ ارتباطی با مسئله هسته‌ای ندارند، گفت‌وگو کنیم، زیرا اساساً هیچ منطق و توجیهی برای این خواسته‌ها وجود ندارد».

منبع خبر "الف" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.