آشفتگی در بازار ارز، طلا و سکه حالا از یک «نوسان مقطعی» عبور کرده و به بینظمی خطرناکی رسیده است که نه فقط فعالان اقتصادی، بلکه زندگی روزمره میلیونها ایرانی را تحتتأثیر قرار داده؛ وضعیتی که در آن دیگر حتی نمیتوان با قطعیت گفت نرخ لحظهای دلار، سکه یا طلا چند است، چراکه قیمتها در فاصله چند دقیقه تغییر میکنند و برچسب «ثبات» عملاً از بازارها حذف شده است.
به گزارش سرویس اقتصادی تابناک؛ افزایش ساعتی نرخ دلار، بهعنوان موتور اصلی التهاب اقتصادی، مستقیم و بیواسطه بازارهایی همچون طلا و سکه، موبایل، کامپیوتر و دیگر کالاهای مصرفی را به دنبال خود میکشد. نتیجه روشن است؛ افزایش مداوم قیمتها، سردرگمی مصرفکننده و عقبنشینی قدرت خرید خانوارها.
در چنین فضایی، رسیدن قیمت دلار آمریکا در بازار تهران به بیش از ۱۴۲ هزار تومان صرفاً یک عدد نیست که در گوشه تابلوها ثبت شود؛ این رقم شاخصی عریان از ریزش ارزش پول ملی، تشدید انتظارات تورمی و کمرنگتر شدن امید به ثبات اقتصادی است.
اما آنچه این وضعیت را نگرانکنندهتر میکند، نه فقط جهش قیمتها، بلکه فقدان پاسخ روشن از سوی سیاستگذاران اقتصادی است. پرسشی که امروز در ذهن میلیونها ایرانی شکل گرفته، ساده، اما بنیادین است: بانک مرکزی، وزارت اقتصاد و دولت دقیقاً چه برنامهای برای مدیریت این آشفتگی دارند؟ قرار است رشد افسارگسیخته دلار، طلا و سکه تا کجا ادامه پیدا کند و مردم تا چه زمانی باید شاهد کوچکتر شدن سفره معیشت خود باشند؟
ابهام زمانی جدیتر میشود که به سکوت معنادار مسئولان ارشد اقتصادی نگاه میکنیم. نه رئیسکل بانک مرکزی، نه وزیر اقتصاد و نه حتی رئیسجمهور، توضیح شفافی درباره دلایل این جهشها ارائه نمیدهند. این سکوت، بهجای آرامکردن فضا، عملاً به سوخت انتظارات تورمی تبدیل شده و بازار را بیش از پیش به سمت التهاب سوق داده است؛ بازاری که در نبود روایت رسمی، شایعه، نااطمینانی و بیاعتمادی در آن فرمانروایی میکند.
پیشتر، در ۱۶ آذرماه امسال و همزمان با عبور دلار از مرز ۱۲۳ هزار تومان، این انتقاد مطرح شد که چرا رئیسجمهور در مراسم روز دانشجو، درباره مسائل مختلف سخن گفت، اما اشارهای به بحران ارزی و رشد مداوم دلار نکرد. آن زمان، انتظار حداقلی این بود که دستکم یکی از مسئولان اقتصادی با مردم صریح سخن بگوید؛ انتظاری که نهتنها محقق نشد، بلکه امروز با جهش دوباره نرخها، پررنگتر هم شده است.
واقعیت این است که جامعه بیش از هر چیز به شفافیت نیاز دارد. اگر دولت و بانک مرکزی برنامهای برای مهار این وضعیت دارند، باید آن را بیپرده اعلام کنند؛ و اگر برنامه مشخصی در اختیار نیست، صراحتاً با مردم در میان گذاشته شود. گفتنِ «برنامه نداریم» شاید تلخ باشد، اما قطعاً کمهزینهتر از ادامه سکوت و بیتوجهی به نگرانیهای فزاینده مردمی است که هر روز شاهد آبرفتن ارزش پول و آینده معیشت خود هستند. سکوت، در بازار ملتهب امروز، نه بیطرفی که همدستی ناخواسته با التهاب است.