یادداشت مهمان، امیرحسین قاسمی، مدیرعامل موسسه همیاری: کارتنخوابی، بهویژه هنگامی که با اعتیاد مزمن همراه است، یکی از پیچیدهترین و پرهزینهترین آسیبهای اجتماعی در کلانشهرها به شمار میرود. این پدیده نهتنها کرامت انسانی افراد را مخدوش میکند، بلکه پیامدهای گستردهای برای نظام سلامت، امنیت اجتماعی و اقتصاد شهری دارد. این مطلب با نگاهی تطبیقی به تجربههای جهانی و تمرکز بر وضعیت تهران، به بررسی علل اصلی کارتنخوابی، نقد سیاستها و اقدامات موجود و ارائه راهکارهای پایدار مبتنی بر مسکن، درمان، مددکاری اجتماعی و اشتغال حمایتی میپردازد.
بیخانمانی شدید یا آنچه در ادبیات عمومی ایران با عنوان «کارتنخوابی» شناخته میشود، یکی از آشکارترین جلوههای نابرابری اجتماعی است. این پدیده محدود به کشورهای در حال توسعه نیست و تقریباً در تمامی جوامع، با شدت و اشکال متفاوت، وجود دارد. کارتنخوابها معمولاً شبهای خود را در خیابانها، پارکها، خودروهای فرسوده یا پناهگاههای موقت سپری میکنند و در کنار آنان، جمعیتی قابل توجه نیز در وضعیت «بیخانمانی پنهان» قرار دارند؛ افرادی که از مسکن پایدار و امن محروماند، اما در آمارها دیده نمیشوند.
در سطح جهانی، دهها تا صدها میلیون نفر در شرایط مسکن نامناسب یا بیخانمانی زندگی میکنند. در آمریکای شمالی و اروپا، افزایش شدید هزینه مسکن، اعتیاد، بیماریهای روانی و تضعیف شبکههای حمایتی از عوامل اصلی این بحران است. در آسیا، مهاجرت گسترده از روستاها به شهرهای بزرگ و شهرنشینی شتابزده نقش مهمی دارد و در آفریقا و آمریکای لاتین، فقر ساختاری، جنگ و بلایای طبیعی سهم عمدهای در گسترش بیخانمانی ایفا میکنند.
تصویر جهانی کارتنخوابی
بر اساس آمارهای منتشرشده، در ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۲۴ بیش از ۷۷۰ هزار نفر دستکم یک شب را بدون مسکن پایدار گذراندهاند. در کانادا نیز حدود ۳۵ هزار نفر هر شب بیخانمان هستند و بیش از ۲۳۵ هزار نفر در طول سال تجربه بیخانمانی دارند. در اروپا، شمار بیخانمانها از ۱.۲ میلیون نفر فراتر رفته و در کشورهایی نظیر انگلستان، فرانسه و آلمان، روند افزایشی قابل توجهی طی سالهای اخیر مشاهده میشود.
وضعیت کارتنخوابی در ایران و تهران
در ایران، نبود آمار رسمی و شفاف، تحلیل دقیق این پدیده را دشوار کرده است؛ با این حال، برآوردهای میدانی و گزارشهای نهادهای شهری نشان میدهد که تنها در شهر تهران حدود ۱۰ تا ۱۲ هزار نفر در وضعیت بیخانمانی به سر میبرند. بخشی از این افراد از خدمات گرمخانهها استفاده میکنند و بخش دیگری همچنان در خیابانها زندگی میکنند. اغلب کارتنخوابها با مشکلاتی همچون اعتیاد، بیکاری، فقر مزمن و گسست خانوادگی مواجهاند. زنان کارتنخواب اگرچه از نظر تعداد کمترند، اما به دلیل مواجهه با خشونت، سوءاستفاده و فقدان حمایت، در شرایط بهمراتب آسیبپذیرتری قرار دارند.
علل اصلی کارتنخوابی در ایران
کارتنخوابی نتیجه همزمان مجموعهای از عوامل اقتصادی، اجتماعی و فردی است. فقر، بیکاری و جهش قیمت مسکن و اجارهبها، مهمترین عوامل اقتصادی محسوب میشوند. در بعد اجتماعی، فروپاشی خانواده، خشونت خانگی، طلاق و مهاجرت از مناطق محروم به کلانشهرها نقش تعیینکنندهای دارند. اعتیاد و بیماریهای روانی درماننشده نیز از عوامل کلیدی سقوط افراد به خیاباناند. در کنار این موارد، ضعف نظام حمایت اجتماعی، محدودیت خدمات موجود و فقدان سیاستهای بلندمدت در حوزه مسکن و اشتغال، به تداوم این وضعیت دامن میزند.
اعتیاد و بیخانمانی؛ چرخهای معیوب
اعتیاد و کارتنخوابی رابطهای دوسویه و تقویتکننده دارند. اعتیاد میتواند به از دست رفتن شغل، قطع حمایت خانوادگی و نهایتاً بیخانمانی منجر شود. از سوی دیگر، زندگی در خیابان با فشار روانی شدید، ناامنی و دسترسی آسان به مواد، احتمال تداوم یا بازگشت به مصرف را افزایش میدهد. بدون مداخلهای همزمان در سه حوزه مسکن، درمان و حمایت اجتماعی، شکستن این چرخه تقریباً ناممکن است.
ارزیابی اقدامات موجود
اقدامات کنونی در ایران عمدتاً بر مدیریت بحران متمرکز است. گرمخانهها سرپناه شبانه، غذا و خدمات اولیه ارائه میدهند، اما ماهیتی موقت دارند و به مسکن پایدار منجر نمیشوند. مراکز ترک اعتیاد و مراکز ماده ۱۶، درمان اجباری را دنبال میکنند، اما پس از ترخیص، اغلب بدون مسکن و شغل، افراد را به همان چرخه پیشین بازمیگردانند. سازمانهای مردمنهاد و نهادهایی مانند بهزیستی نیز خدمات ارزشمندی ارائه میکنند، اما پوشش آنها محدود و وابسته به منابع ناپایدار است.
چرا سیاستهای فعلی ناکارآمدند؟
تمرکز بیش از حد بر جمعآوری و مدیریت کوتاهمدت بحران، نبود مسکن پایدار، فقدان اشتغال حمایتی، ضعف هماهنگی نهادی، فشارهای اقتصادی و انگ اجتماعی نسبت به کارتنخوابها از مهمترین دلایل ناکارآمدی سیاستهای فعلی به شمار میروند. این رویکردها نهتنها مسئله را حل نمیکنند، بلکه به بازتولید آن میانجامند.
راهکارهای پایدار برای تهران
تجربههای موفق جهانی نشان میدهد که «مسکن پایدار» نقطه آغاز حل مسئله است. تأمین واحدهای مستقل یا خانههای گروهی کوچک، همراه با حضور مددکار و درمانگر، میتواند ثبات اولیه را فراهم کند. درمان اعتیاد باید داوطلبانه، مستمر و در پیوند با مسکن و اشتغال باشد. مدیریت مورد (Case Management) با یک مددکار ثابت، پیگیری طولانیمدت و طراحی مسیر بازگشت به خانواده یا جامعه را ممکن میسازد. اشتغال حمایتی در حوزههایی مانند خدمات شهری، بازیافت و کارگاههای کوچک، استقلال اقتصادی تدریجی را فراهم میکند. همچنین توجه به رویکرد جنسیتی، بهویژه در مورد زنان کارتنخواب، و طراحی مسیرهای مرحلهای از مسکن موقت به پایدار، ضروری است.
توجیه اقتصادی و اجتماعی
برخلاف تصور رایج، تأمین مسکن و خدمات حمایتی هزینهبرتر از مدیریت بحران نیست. هزینه سالانه نگهداری کارتنخوابان مزمن در قالب اورژانس، کمپها، پلیس و نظام قضائی، بهمراتب بیشتر از سرمایهگذاری در مسکن، درمان و اشتغال حمایتی است. این رویکرد نهتنها انسانی و کرامتمحور است، بلکه از نظر اقتصادی نیز بهصرفه بوده و به کاهش هزینههای بلندمدت شهری میانجامد.
جمعبندی
کارتنخوابی ناشی از اعتیاد در تهران با اقدامات مقطعی و کوتاهمدت حل نخواهد شد. راهکار پایدار مستلزم بستهای جامع است که مسکن پایدار، درمان مستمر اعتیاد، مددکاری طولانیمدت، اشتغال حمایتی و رویکردی مرحلهای و جنسیتمحور را در بر گیرد. تنها با چنین نگاهی میتوان چرخه پرهزینه بیخانمانی و اعتیاد را شکست و امکان بازگشت پایدار افراد به جامعه را فراهم کرد.









