شنبه 29 آذر 1404
Saturday, 20 December 2025

سراب طلایی؛ وقتی سوداگری سودآورتر از فعالیت اقتصادی به نظر می‌رسد

دیجیاتو شنبه 29 آذر 1404 - 16:05
فضای مجازی پر شده از این حسرت مشترک که اگر در سال گذشته کرکره کسب‌وکارمان را پایین کشیده بودیم و طلا می‌خریدیم، الان جلوتر بودیم. The post سراب طلایی؛ وقتی سوداگری سودآورتر از فعالیت اقتصادی به نظر می‌رسد appeared first on دیجیاتو.

این روزها اگر در شبکه اجتماعی ایکس بچرخید، احتمالاً با روایت‌هایی روبه‌رو می‌شوید که حسابی ذهنتان را درگیر می‌کند. افراد می‌گویند در یک سال گذشته ابزار کارشان را فروخته یا کرکره مغازه‌شان را پایین کشیده‌ و تمام نقدینگی‌شان را به طلا تبدیل کردند. در نتیجه نیز سود خوبی از این سرمایه‌گذاری کسب کردند که از عایدی یک سال کار کردن بیشتر است. اعداد طبیعتا دروغ نمی‌گویند؛ اما آیا این تصمیم از نظر اقتصادی هم درست است؟ یا ما در حال تماشای یک خطای محاسباتی بزرگ هستیم که آینده معیشتی افراد را به خطر می‌اندازد.

ماجرا از محاسبات سرانگشتی در شبکه اجتماعی ایکس شروع شده است. توییتر سابق پر شده از پست‌هایی که افراد سرمایه‌گذاری روی طلا را بهتر از کار کردن می‌دانند. مثلاً کاربری نوشته: «اگر پارسال اول مهر ۱۰۰ گرم طلا می‌خریدم و امروز می‌فروختم، درآمدش از یک سال کار کردنم بیشتر بود.» روایت پراستقبال دیگری نیز در ایکس وجود دارد: «طلا ده و خرده‌ای بود یکی از آشناها [کِشنده ولوو] FH500 فروخت یک کیلو و خرده‌ای طلا خرید خودش هم رفت سر یه فوتون شوفر وایستاد، الان فکر کنم حدود سه میلیارد تو سوده طی چند ماه، کار کردن عملا بی فایده شده.»

فضای مجازی پر شده از این حسرت مشترک که اگر در چند سال گذشته کرکره کسب‌وکارهایمان را پایین کشیده بودیم و طلا می‌خریدیم، الان جلوتر بودیم. توییت‌هایی که یک پیام خطرناک دارند: در اقتصاد امروز، سرمایه‌گذاری، سودآورتر از جان کندن است. اما آیا این تمام واقعیت است؟

اگر شما هم به سراغ ماشین حساب رفتید تا حساب و کتاب کنید چه سودی را در این مدت و در ازای تعطیل نکردن کسب‌وکارتان از دست داده‌اید؛ قبل از هر تصمیمی، ادامه این گزارش را بخوانید.

فرزانه حاضری، دانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف، معتقد است این اعداد روایت شده تنها نیمی از حقیقت را نشان می‌دهند و نیمه پنهان آن، می‌تواند آینده اقتصادی فرد را نابود کند.

او در گفتگو با دیجیاتو توضیح می‌دهد که اگرچه جهش قیمت اسمی در بازارهایی مثل طلا جذاب به نظر می‌رسد، اما از منظر تئوری‌های اقتصاد خرد، این تصمیم نشان‌دهنده یک خطای بنیادی در درک تفاوت میان «خلق ثروت» و «حفظ ارزش» است.

«سرمایه‌گذاری در بازارهای مالی نباید جایگزین فعالیت مولد شود»

حاضری به دیجیاتو می‌گوید در تلاطم‌های اقتصادی، بسیاری از فعالان حوزه تولید و خدمات با این وسوسه روبه رو می‌شوند که با تعطیلی فعالیت خود، سرمایه‌شان را به بازارهای دارایی نظیر طلا یا ارزهای دیجیتال منتقل کنند. اگرچه جهش قیمت اسمی در این بازارها جذاب به نظر می‌رسد، اما از منظر تئوری‌های اقتصاد خرد، این اقدام نشان‌دهنده یک خطای بنیادی در درک تمایز میان «خلق ثروت» و «حفظ ارزش» است:

«در لایه نخست، باید در نظر داشت که کسب‌وکار یک دارایی مولد است. ارزش یک بنگاه اقتصادی نه صرفاً در تجهیزات فیزیکی، بلکه در قدرت «خلق ارزش‌افزوده» و جریان‌های نقدی آتی نهفته است. در مقابل، دارایی‌هایی نظیر طلا، ابزارهایی ایستا هستند که به خودی خود ثروتی تولید نمی‌کنند و بازدهی آن‌ها صرفاً تابعی از نوسانات برون‌زای قیمت است. انحلال یک کسب‌وکار برای خرید طلا، در حقیقت معاوضه یک «سیستمِ مولدِ پوینده» با یک «ذخیره ارزشِ ساکن» است؛ اقدامی که پتانسیل رشد مرکب ثروت را متوقف کرده و فرد را از چرخه اقتصاد ملی خارج می‌سازد.»

او در ادامه به دیجیاتو می‌گوید: «در لایه دوم، نباید از سرمایه‌های نامشهود غافل شد. بخش بزرگی از ثروت یک کارآفرین در اعتبار برند، شبکه مشتریان و دانش فنی تیم اجرایی او نهفته است. طبق تئوری‌های نوین مدیریت، تعطیلی فعالیت به قصد سوداگری، این سرمایه‌های دیریافت را به سرعت نابود می‌کند. هزینه بازسازی یک برند و جلب دوباره اعتمادِ بازار، به مراتب فراتر از سودی است که از نوسانات بازار دارایی به دست می‌آید. خروج از بازار، یک «مانع ورود» سنگین برای آینده فرد ایجاد می‌کند که در بلندمدت، منجر به افت جایگاه اقتصادی وی خواهد شد.»

حاضری با بیان اینکه در این جابه‌جایی اغلب هزینه فرصت به درستی محاسبه نمی‌شود به دیجیاتو می‌گوید: «سرمایه‌گذاری در بازارهای مالی نباید جایگزین فعالیت مولد شود، بلکه باید به عنوان ابزاری مکمل برای مدیریت ریسکِ سودهای حاصله عمل کند. رویکرد علمی حکم می‌کند که بنگاه اقتصادی به عنوان ستون اصلی تولید ثروت حفظ شود و تنها بخشی از مازاد نقدینگی به بازارهای موازی تخصیص یابد.»

او تأکید می‌کند یک اصل حیاتی در مدیریت دارایی، تفکیک میان سرمایه معیشتی و سرمایه ریسک‌پذیر است. ورود به بازارهای پرنوسان تنها باید با آن بخشی از ثروت صورت گیرد که ضرورت زندگی روزمره نبوده و فقدان احتمالی آن در اثر تلاطم‌های بازار، خللی در کیفیت رفاه و تعهدات مالی فرد ایجاد نکند. استفاده از سرمایه در گردشِ کسب‌وکار برای سوداگری، نه یک استراتژی اقتصادی، بلکه نوعی «قمار بر سر کیفیت زندگی» است که می‌تواند در صورت چرخش روند بازار، به بحران‌های معیشتی جبران‌ناپذیر منجر شود.

اثرات روانی ترویج این تفکر

اما گسترش چنین تفکراتی و بیان آنها در شبکه‌های اجتماعی چه اثراتی روی تصمیم‌گیری‌های اقتصادی افراد می‌گذارد؟ حاضری در این باره به دیجیاتو می‌گوید:

«وقتی سود حاصل از نوسان قیمت طلا یا زمین با درآمد ناشی از تخصص و تلاش حرفه‌ای مقایسه می‌شود، نوعی ناامیدی ساختاری نسبت به «کار مولد» شکل می‌گیرد. این پدیده از منظر اقتصاد رفتاری، منجر به انحرافِ انگیزه‌ها از سمت «نوآوری» به سمت «رانت‌جویی» و سوداگری می‌شود.»

به اعتقاد او پیامد نخست این جریان، کوچِ نوابغ و نیروهای متخصص از بخش‌های فنی و خدماتی به سمت بازارهای مالی است. زمانی که سرمایه انسانی یک کشور به جای حل مسائل پیچیده صنعتی یا علمی، تمام توان فکری خود را صرف رصد نمودارهای قیمتی می‌کند، نرخ رشد بهره‌وری ملی کاهش می‌یابد. این جابه‌جایی، جامعه را از ارزش‌افزوده‌ای که می‌توانست توسط این افراد خلق شود، محروم می‌سازد. از سوی دیگر، ترویج این دیدگاه باعث تشدید «رفتارهای توده‌ای» می‌شود که در نهایت به ایجاد حباب‌های قیمتی و ضررهای سنگین برای قشر آسیب‌پذیر می‌انجامد.

مراقب تصمیمات اشتباه در زمان جاماندگی باشید

اما این حس جاماندگی از بازدهی قابل توجه طلا را چطور می‌توان مدیریت کرد؟ حاضری در پاسخ به این سوال دیجیاتو می‌گوید:

«احساس جاماندگی از بازار یا آنچه در ادبیات مالی «فومو» (FOMO) نامیده می‌شود، یکی از قدرتمندترین محرک‌های تصمیمات اشتباه در دوران رونق است. این فشار روانی باعث می‌شود افراد بدون تحلیلِ ارزش ذاتی و صرفاً تحت تأثیر حرکتِ جمعی، در اوج قیمت‌ها اقدام به خرید کنند. برای مدیریت این وضعیت، اولین گام، تفکیک میان «قیمت» و «ارزش» است. قیمت آن چیزی است که شما می‌پردازید و ارزش آن چیزی است که به دست می‌آورید؛ در زمان جهش‌های هیجانی، قیمت معمولاً فرسنگ‌ها از ارزش ذاتی فاصله می‌گیرد.»

به گفته وی مدیریتِ کارآمدِ ثروت ایجاب می‌کند که به جای واکنش‌های شتاب‌زده، از راه‌حل‌های نظام‌مند استفاده شود. یکی از این روش‌ها، «میانگین‌گیری هزینه خرید» در بازه‌های زمانی مختلف است. در این روش، شما به جای آنکه تمام پول خود را در یک لحظه به طلا یا دارایی دیگری تبدیل کنید، آن را به قطعات کوچک‌تر تقسیم کرده و در بازه‌های زمانی منظم (مثلاً ماهی یک‌بار یا هفته‌ای یک‌بار) خرید می‌کنید. با این کار، شما دیگر نگران این نیستید که «آیا امروز قیمت در بالاترین حد خود است یا خیر؟»؛ زیرا خرید شما در طول زمان پخش شده است.

منبع خبر "دیجیاتو" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.