راهاندازی کامل کریدور شمال- جنوب از آن دست پروژههای ضدمداخلهگر است که میتواند چرتهای دونالد ترامپ را برای همیشه از سرش بپراند. این کریدور بینالمللی از مهمترین پروژههای ژئوپلیتیکی و اقتصادی اوراسیا در دهههای اخیر است.
کمرنگشدن روابط هند با آمریکا، مناقشات پوتین و ترامپ بر سر بحران اوکراین و تشدید فشارهای غرب علیه ایران، انگیزه سه ضلع اصلی پروژه برای بهرهبرداری کامل از آن را تحتتأثیر قرار داده است. از سوی دیگر تهران در طول ماههای اخیر هیئتهای بلندپایهای به کشورهای مرتبط اعزام کرده که تازهترین آنها سفرهای مسعود پزشکیان، رئیسجمهور کشورمان به روسیه، بلاروس، ترکمنستان و قزاقستان است.
ایده اولیه کریدور شمال– جنوب در اوایل دهه ۲۰۰۰ و با ابتکار ایران، روسیه و هند شکل گرفت. هدف سه کشور این بود که با ایجاد یک مسیر امن، سریع و مقرونبهصرفه، وابستگی تجارت منطقهای به گذرگاههای تحت نفوذ غرب را کاهش دهند. بهمرور زمان، کشورهای دیگری مانند جمهوری آذربایجان، قزاقستان، ارمنستان، بلاروس و حتی برخی کشورهای آسیای مرکزی و حوزه خلیجفارس نیز به این طرح پیوستند و آن را به پروژهای چندلایه و فرامنطقهای تبدیل کردند.
در قلب این کریدور، ایران نقشی محوری و غیرقابل جایگزین دارد. موقعیت جغرافیایی کشورمان بهگونهای است که عملاً حلقه اتصال جنوب به شمال این مسیر محسوب میشود؛ از بنادر جنوبی مانند بندرعباس و چابهار که کالاها از هند و اقیانوس هند وارد میشوند، تا مرزهای شمالی کشور که به جمهوری آذربایجان، روسیه و دریای خزر متصلاند. کریدور شمال– جنوب بدون عبور از خاک ایران، یا بهطور کامل شکل نمیگیرد یا کارایی اقتصادی خود را از دست میدهد.
تصمیم ایران برای عبور دادن کریدور شمال- جنوب از فاز وعده به مرحله اجرا حالا وارد ساحت رسمی و اجرایی جدیتری شده است. دیدار علی لاریجانی با ویتالی ساویف، معاون نخستوزیر روسیه، در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی را باید نشانهای از این موضوع دانست. در این دیدار، کریدور شمال- جنوب بهعنوان مؤلفهای تعیینکننده در معادلات قدرت و اتصال منطقهای مورد بررسی قرار گرفت؛ مسیری که قرار است ایران و روسیه را در قالب یک راهبرد مشترک، به «شبکهای مستقل از تجارت و ترانزیت» متصل کند.
با وجود ظرفیت بالای کریدور شمال– جنوب برای تبدیلشدن به یکی از موتورهای درآمدی ایران، مجموعهای از موانع داخلی و ساختاری طی دو دهه گذشته مانع از بالفعلشدن این مزیت شده است. موانعی که وزن آنها بهمراتب بیش از محدودیتهای خارجی ارزیابی میشود.
۱. ناتمامماندن زیرساختهای کلیدی
۲. پراکندگی نهادی و فقدان مدیریت متمرکز ترانزیت
۳. ضعف ساختاری شبکه ریلی کشور
۴. عدمتوازن سیاستی به ضرر حملونقل ریلی
۵. موانع نرمافزاری و مقرراتی
منبع :فرهیختگان