عصر ایران/ تربیت فرزندان؛مریم طرزی- نوجوانی دورانی از تغییرات شگرف فیزیکی، شناختی و عاطفی است. در مرکز این تحولات، نیاز قدرتمندی برای "تفرد" و شکلگیری هویتی مستقل از خانواده قرار دارد. این فرآیند که برای نوجوان هم هیجانانگیز و هم اضطرابآور است، به طور طبیعی با فاصلهگیری عاطفی از والدین همراه میشود. شرمساری از والدین، یا خجالتآور در بسیاری موارد، ابزاری برای نشان دادن این تفاوت و تأکید بر استقلال در حال ظهور است.

روانشناسان بر این باورند که دوره نوجوانی، تشابهات قابل توجهی با دوره "نوپایی" دارد. همانطور که کودک دو ساله با گفتن "نه" مداوم سعی در آزمایش مرزها و اثبات وجود خود دارد، نوجوان نیز با نقد و ایجاد فاصله از والدین، در تلاش برای تعریف خود به عنوان فردی مستقل است. در هر دو مرحله، این رفتارها علیرغم چالشبرانگیز بودن، نشانهای سالم از رشد محسوب میشوند.
۱. رد صفات و رفتارهای نامطلوب
این بخش برای والدین آشناست. نوجوانان به طور علنی رفتارها، سلیقه، صحبتها یا حتی ظاهر والدین را که با استانداردهای گروه همسالان یا تصویر ذهنی آنان همخوانی ندارد، رد میکنند.
این انتقاد میتواند شامل هر چیزی باشد، از نحوه پوشش و لهجه گفتار گرفته تا نظرات سیاسی یا حتی روش رانندگی.
این فرآیند، بخشی طبیعی از تعیین مرزهای هویتی است.
۲. شرمساری از شباهتها و علاقهمندیهای مشترک
این دلیل، که شاید برای بسیاری از والدین غیرمنتظره و قابل تأمل باشد، به عقیده روانشناسان اهمیت بیشتری دارد.
نوجوانان نه تنها از چیزهایی که در والدین نمیپسندند خجالت میکشند، بلکه گاهی از عشقها، علایق یا صفاتی که با والدین به اشتراک میگذارند نیز شرمسار میشوند.
از آنجا که هویتیابی نیازمند "مال خود کردن" هر چیزی است، نوجوان ممکن است برای مدتی از فعالیتهای مشترک قبلی که عمیقاً از آن لذت میبرده، دوری کند.
مثلاً نوجوانی که همیشه همراه پدرش میدوید، ممکن است ناگهان از این کار سر باز زند. اما اگر عشق به دویدن در او باقی مانده باشد، ممکن است آن را در قالب جدیدی، مانند عضویت در تیم دو مدرسه یا دویدن با دوستان، "دوباره کشف" و به بخشی از هویت مستقل خود تبدیل کند.

برای بسیاری از والدین، این دوره گذار میتواند همراه با حس فقدان باشد. فقدان صمیمیت دوران کودکی، فقدان همراهی و گفتوگوهای بیدغدغه، و فقدان احساس همنوایی که به ویژه حول سن ۱۲ سالگی در اوج خود است.
این سن اغلب دورانی طلایی توصیف میشود که در آن کودک هنوز به خانواده نزدیک است، اما از نظر شناختی به حدی رشد کرده که بتواند مکالمات پیچیدهتری داشته باشد.
ورود ناگهانی به دوران نوجوانی با درهای بسته اتاق، چشمغرهها، و جملههایی مانند "مامان، تو نمیفهمی!" یا "چقدر خجالتآوره!" همراه است.
این تغییر سریع میتواند برای والدینی که سالها زندگی اجتماعی خود را حول محور فرزندشان سازماندهی کردهاند، احساس تنهایی و سردرگمی به همراه آورد.
این فرآیند برای خود نوجوان نیز آسان نیست. شرمساری در این سن یک احساس پیشپاافتاده نیست.
نوجوان در حال ساختن خود در ابعاد مختلف است: استقلال، جذابیت فیزیکی، محبوبیت، مهارتهای اجتماعی، و دستاوردهای علمی یا ورزشی.
فشار ناشی از این تحولات گسترده میتواند طاقتفرسا باشد.
آنها همچنین ممکن است خود دچار احساسات دوگانه باشند: از یک سو اشتیاق برای بزرگشدن و استقلال، و از سوی دیگر حسرت روزهای ساده و بیدغدغه کودکی.
این کشمکش درونی میتواند به صورت نوسان میان رفتارهای مستقلانه و بازگشتهای موقت به رفتارهای کودکانه و وابسته ظاهر شود. آنها نه تنها از والدین، که گاهی از خود نیز خجالت میکشند.
نحوه پاسخ والدین به این دوره حساس، تأثیر عمیقی بر روند رشد نوجوان و کیفیت رابطه آینده دارد. دو واکنش افراطی میتواند آسیبزا باشد:
۱. مقاومت در برابر فاصلهگیری
برخی والدین، از روی احساس غم یا اضطراب، در برابر فاصلهگیری نوجوان مقاومت میکنند.
آنها ممکن است بیش از حد در زندگی نوجوان مداخله کنند، حریم خصوصی او را رعایت نکنند، یا تلاش کنند او را به روش گذشته نزد خود نگه دارند.
این کار تنها باعث تشدید "حساسیت" نوجوان میشود و ممکن است او را وادار کند برای بهدست آوردن فضای لازم، به طرد صریح و قاطعانه والدین روی آورد.
۲. کنارهگیری کامل
در سوی مقابل، برخی والدین که از طرد شدن یا درگیری خسته شدهاند، ممکن است به طور کامل کنارهگیری کنند. این واکنش میتواند ناشی از احساس درماندگی یا آسیبپذیری باشد.
در این حالت، والدین محدودیتها، قوانین و مشارکت سازنده خود در زندگی نوجوان را رها میکنند.
نتیجه اغلب نوجوانانی است که بدون چهارچوب، با ساعتهای خواب نامنظم، و غرق در فضای مجازی و بازیهای آنلاین بدون هیچ محدودیتی رها میشوند.
این وضعیت نه به نوجوان در دستیابی به استقلال واقعی کمک میکند (چراکه استقلال سالم در گرو یادگیری مدیریت رابطه در کنار رشد فردی است)، و نه احساس صمیمیت از دست رفته را به والدین بازمیگرداند.

کلید عبور موفق از این دوره، تغییر نقش والدین از "مدیر و کنترلگر" به "حامی و راهنما" است.
این انتقال شامل مراحل زیر میشود:
اولین قدم، درک این موضوع است که شرمساری نوجوان یک حمله شخصی نیست، بلکه بخشی طبیعی و حتی ضروری از فرآیند رشد اوست. این پذیرش به والدین اجازه میدهد کمتر واکنش عاطفی نشان دهند و رویکردی منطقیتر اتخاذ کنند.
والدین میتواند با فراهم آوردن فضای کافی برای تصمیمگیریهای مستقل (در چارچوبی امن)، به نوجوان در تمرین استقلال کمک کنند.
این میتواند شامل انتخاب لباس، مدیریت زمان مطالعه، یا شرکت در فعالیتهای فوق برنامه مورد علاقه او باشد.
علیرغم نیاز نوجوان به فاصله، حفظ ارتباط منظم و قابل پیشبینی ضروری است. وعدههای غذایی خانوادگی، بیرون رفتنهای هفتگی دونفره، یا حتی گفتوگوهای کوتاه در ماشین میتواند کانال ارتباطی را بدون احساس تهاجم باز نگه دارد.
نکته کلیدی این است که این اوقات بیشتر برای گوش دادن باشد تا سخنرانی کردن.
دادن فضا به معنای رها کردن کامل نیست. والدین باید مرزهای واضح و محکمی در مورد احترام متقابل، امنیت، و مسئولیتپذیری تعیین کنند.
میتوان به نوجوان گفت: "میفهمم که گاهی نیاز داری تنها باشی، و به آن احترام میگذارم، اما باید بدانی که برخورد تو باید محترمانه باشد."
والدین نیز در این دوره نیاز به حمایت دارند. تقویت دوستیهای شخصی، پرداختن به علایق و سرگرمیهای فراموششده، یا توسعه مهارتهای جدید میتواند خلأ عاطفی ناشی از فاصله نوجوان را پر کند و از وابستگی بیش از حد به رابطه والد-فرزندی بکاهد.
دوران شرمساری نوجوان از والدین اگرچه چالشبرانگیز است، اما موقتی و گذراست. مرحله خجالتآور بودن والدین پلی ضروری بین کودکی و بزرگسالی است.
والدینی که بتوانند با درک، صبر و انعطاف این مسیر را هموار کنند، در نهایت شاهد بازگشت نوجوان خود در قالبی جدید خواهند بود: نه به عنوان یک کودک وابسته، بلکه به عنوان یک فرد مستقل که میتواند رابطهای بالغ، محترمانه و صمیمی با آنها برقرار کند.
هدف نهایی، پرورش نوجوانانی نیست که هرگز از والدین خود خجالت نمیکشند، بلکه تربیت بزرگسالانی است که پس از عبور از طوفان نوجوانی، میتوانند با والدین خود ارتباطی عمیق و واقعی برقرار کنند.
با حفظ تعادل میان دادن فضا و ارائه حمایت، و مراقبت از خود در این مسیر، والدین نه تنها از این مرحله سخت عبور میکنند، بلکه رابطهای را پایهریزی میکنند که سالها پس از پایان نوجوانی نیز استوار خواهد ماند.
کانال تلگرامی سواد زندگی: savadzendegi@