خبرگزاری مهر - گروه استانها: سرهنگ حاج حمید امیریان از چهرههای برجسته و مؤمن استان کرمانشاه بود که مسیر زندگی خود را از سالهای نخستین با انس با قرآن کریم و فضای معنوی آغاز کرد. وی که در سال ۱۳۶۱ در کرمانشاه متولد شد، از کودکی با آموزههای قرآنی و عشق به اهلبیت (ع) رشد یافت و در رشته قرائت قرآن به موفقیتهای قابل توجهی دست پیدا کرد؛ پیوندی عمیق با معنویت که تا پایان عمر، شاکله اصلی شخصیت او را شکل داد.
این شهید والامقام پس از ورود به دانشگاه افسری شهید ستاری و تحصیل در رشته مهندسی عملیات موشکی، سالها در یگانهای مختلف پدافند هوایی کشور به خدمت پرداخت و با روحیهای متعهدانه و تخصصمحور، مسئولیتهای متعددی را برعهده گرفت. سرانجام، فرماندهی گردان موشکی یگان واکنش سریع اصفهان به وی سپرده شد؛ مسئولیتی خطیر که آن را فرصتی برای خدمت خالصانه به مردم، امنیت کشور و دفاع از تمامیت ارضی میدانست.
سرهنگ حاج حمید امیریان در کنار نقشآفرینی مؤثر در عرصه دفاعی، انسانی پرتلاش، ورزشکار و دلسوز بود که در حوزه طب اسلامی نیز به درمان بیماران میپرداخت و با اخلاق نیکو، آرامش و لبخند را به اطرافیان هدیه میکرد. این مجاهد راه حق سرانجام در سحرگاه ۳۱ خرداد ۱۴۰۴ و در مقابله با جنگندههای متجاوز رژیم صهیونیستی در اصفهان به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در گلزار شهدای کرمانشاه آرام گرفت.
پدر شهید حمید امیریان: فرزندم با عشق به اهلبیت و برای دفاع از میهن به شهادت رسید
پدر شهید حمید امیریان در گفتگو با خبرنگار مهر، با تشریح ابعاد مختلف زندگی فرزند شهید خود اظهار داشت: حمید در پانزدهم مهرماه سال ۱۳۶۱ در کرمانشاه متولد شد و از همان سالهای ابتدایی تحصیل، ارتباطی عمیق با قرآن کریم داشت و بهطور مستمر در جلسات قرآنی شرکت میکرد. علاقه وی به مداحی نیز از دوران راهنمایی و دبیرستان شکل گرفت و این مسیر معنوی را تا پایان دوران تحصیل با جدیت ادامه داد.
وی افزود: فرزندم انسانی فروتن، بیادعا و خوشاخلاق بود و همواره خود را کوچکتر از دیگران میدانست. با توجه به شناخت عمیقی که از روحیات حمید داشتم، همواره این یقین در دلم وجود داشت که سرانجام به مقام شهادت نائل خواهد شد.

پدر شهید امیریان با اشاره به علاقه فرزندش به حوزه هوافضا تصریح کرد: حمید علاقه ویژهای به این حوزه داشت و زمانی که به وی گفتم این مسیر سخت و پرخطر است، با لبخند پاسخ داد که میخواهم جزو نفرات برتر باشم و در صورت نیاز از کشورم دفاع کنم.
وی ادامه داد: بر همین اساس، رشته پدافند هوایی را انتخاب کرد و با تلاش مستمر، مهارتهای تخصصی خود را ارتقا داد. حمید به مدت شش ماه در کشور روسیه دورههای آموزشی را پشت سر گذاشت و پس از بازگشت به اصفهان، آموختههای خود را با روحیهای دلسوزانه به همکارانش منتقل میکرد.
پدر این شهید والامقام خاطرنشان کرد: حمید انسانی آسمانی بود و بخش قابل توجهی از حقوق خود را صرف امور هیئت میکرد. هر سال به همراه خانواده در مراسم پیادهروی اربعین حضور داشت و در مداحیهای حرم مطهر امیرالمؤمنین علی (ع) و سیدالشهدا (ع) نقش فعالی ایفا میکرد؛ مداحیهایی که همواره با استقبال و بهرهمندی زائران همراه بود.
وی در پایان با اشاره به نحوه اطلاع از شهادت فرزندش بیان کرد: حمید به ما تأکید کرده بود که با وی تماس نگیریم و فقط از طریق پیامک ارتباط داشته باشیم، چراکه امکان شنود تلفن وجود داشت. شب شنبه و پس از حمله هوایی به اصفهان توسط هواپیماهای آمریکا و رژیم صهیونیستی، متوجه شدیم که فرزندمان به شهادت رسیده است. پیکر مطهر وی توسط برادرش به کرمانشاه منتقل شد و پس از انجام مراسم غسل و نماز، در گلزار شهدای کرمانشاه به خاک سپرده شد.
حمید همیشه شاکر خدا و فداکار بود؛ شهادت برازنده او بود
مادر شهید حمید امیریان در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به ویژگیهای اخلاقی فرزندش اظهار داشت: حمید از کودکی اخلاقی بسیار نیکو داشت، با خدا بود، مؤمن و فداکار. تا زمان ازدواج در خانه خودمان زندگی میکرد و همیشه مشتاق حضور در جلسات قرآن و مداحی بود.
وی افزود: پس از گرفتن دیپلم، علاقه زیادی به ادامه تحصیل در دانشگاه شهید ستاری داشت و با عشق و علاقه آن دانشگاه را انتخاب کرد و حدود پنج سال دوران تحصیل خود را با جدیت گذراند.
مادر شهید ادامه داد: بعد از پایان تحصیل، در جستجوی خانوادهای مؤمن و شایسته برای ازدواج فرزندم بودیم. حمید نیز معیارهای خاص خود را داشت و سرانجام همسرش را انتخاب کرد و زندگی مشترکشان را در اصفهان آغاز کردند.
وی با بیان اینکه فرزندش همیشه با انگیزه و نشاط کار میکرد، گفت: حمید واقعاً یک شهید زنده بود. همیشه شاکر خدا هستم که چنین فرزندی به من داده است. همه فرزندانم خوب هستند، اما حمید از همه بهتر بود و تمام کارهایش تنها برای رضای خدا بود.
این مادر شهید با اشاره به روحیه فداکارانه فرزندش اظهار داشت: همیشه دیگران را بر خود مقدم میدانست و با خانواده، همسر و اطرافیان بسیار مهربان بود. در طول ۱۸ سال زندگی مشترکش حتی یکبار هم با همسرش مشاجره نکرد. شهادت برازنده او بود.
وی افزود: حمید عاشق میهنش بود و به کارش با تمام وجود علاقه داشت. هیچگاه شب و روز را نمیشناخت و هیچوقت احساس خستگی نمیکرد. همواره خوشاخلاق، خوشبرخورد، خداپرست و عاشق رهبر بود؛ چه با زیردست، چه با بزرگتر و چه با کوچکتر.
مادر شهید امیریان درباره آخرین تماس با فرزندش گفت: شب قبل از شهادتش، خودم به او پیام دادم و او تماس گرفت. فقط در حد دو سه کلمه گفت تا صدای ما را بشنود و حالمان را بپرسد. گفت الحمدلله خوبم و من خیالم راحت شد.
وی ادامه داد: روز شنبه، دخترانم یکییکی به خانه آمدند و گفتند ممکن است آن سمت شهر بمباران شود. ابتدا باور نکردم، اما وقتی حالشان غیرعادی بود، فهمیدم چه اتفاقی افتاده است. وقتی گفتند حاج حمید زخمی شده، همان لحظه دانستم که او شهید شده است.
مادر شهید در پایان اظهار داشت: صبح زود به برادرش خبر داده بودند و برای انتقال پیکر به اصفهان رفته بودند، اما من تا بعدازظهر بیخبر بودم. حالا هر بار یادش میافتم، از خدا صبر میخواهم. مادر هستم و دلتنگ میشوم؛ مخصوصاً که حمید تا لحظه شهادتش غریب بود.
هجده سال زندگی مشترک با مهربانی و عشق
همسر شهید حمید امیریان در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به نحوه آشنایی و ازدواجشان اظهار داشت: آشنایی ما از طریق روش سنتی بود. اولین صحبتهایمان در جلسه خواستگاری درباره ولایت و پایبندی به رهبر بود، نه مسائل مالی. ایشان با زندگی و خون خود ثابت کردند که عاشق ولایت هستند و این روحیه را به فرزندانمان نیز منتقل کردند.
وی درباره زندگی مشترکشان افزود: هجده سال زندگی ما مملو از عشق و احترام بود. حمید همیشه با مهربانی با من رفتار میکرد و من نیز همینطور. او به احترام سادات بودن من، هیچگاه جلوتر از من راه نمیرفت. عشق زیادی به حضرت زهرا داشت و این عشق را در مداحیهایش و تربیت فرزندان نیز نشان میداد.

همسر شهید ادامه داد: حمید مهربانی بینظیری داشت. حتی وقتی غریب بودیم، هرگز غربت را احساس نکردم؛ او برای من جای پدر، مادر، خواهر و برادر را پر میکرد. دوری و ماموریتهایش هم هرگز باعث نشد که حضور او را کم حس کنیم، زیرا همیشه همه کارهایش را برای رضای خدا انجام میداد و معتقد بود کار برای خدا خستگی ندارد.
وی درباره لحظات آخر زندگی شهید امیریان گفت: صبح روز شهادت، از وضعیتش خبر نداشتم و تماس نگرفت، ابتدا تصور کردم در جلسهای است و در مکانی امن به سر میبرد. بعد از ظهر پیام تسلیت دریافت کردم و ابتدا باور نکردم. با پیگیری برادران و همکارانش متوجه شدم که او به شهادت رسیده است. با اشاره به رجعت شهدا با ظهور امام زمان (عج) این خبر را به دخترانم دادم و اولین واکنششان لبخند بود، زیرا میدانستند پدرشان با خون خود زمینهساز ظهور امام زمان شده است.
همسر شهید افزود: هنگامی که پیکر او را در حسینیه شهدا دیدم، متوجه شدم که از ناحیه سر مجروح شده و ریزش دیوار نیز بخشی از حادثه بود. به او قول دادم که همانگونه که او مراقب ما بود، من نیز از دخترانش مراقبت کنم.
خاطراتی شیرین از زندگی پدر فرزندی با شهید حمید امیریان
دختر شهید حمید امیریان در گفتگو با خبرنگار مهر، به بیان خاطرات خود از زندگی با پدرش پرداخت و گفت: در چهارده سالی که با پدرم زندگی کردم، خصوصیات اخلاقی بارزی از او دیدم که شاخصترین آن از خودگذشتگی بود. پدرم همیشه به فکر دیگران بود؛ چه با زیر دستانش و چه با ما، همواره دغدغه داشت که همه شرایط خوبی داشته باشند.
وی افزود: با وجود خستگیهای کاری، پدرم هیچگاه این خستگی را به خانه نمیآورد و با لبخند و نشاط وارد خانه میشد. حتی وقتی ساعتها مشغول کار بود، هر پنجشنبه ما را به بیرون میبرد تا از زندگی لذت ببریم و مطمئن شود که ما خسته نیستیم.
این دختر شهید ادامه داد: پدرم همیشه به ما احترام میگذاشت و شاکر خدا بود. او از داشتن دو دختر بسیار خوشحال بود و علاقه زیادی به قرآن داشت. هر غروب، قرآن با صوت پخش میکرد و به من میگفت دوست دارد حافظ قرآن شوم. حتی نام من را برای کلاس قرآن ثبت کرده بود.
شهید حاج حمید امیریان با زندگی سرشار از معنویت، فداکاری و عشق به مردم و میهن، الگویی بیبدیل از تعهد، اخلاق و ولایتمداری بود. او نه تنها در عرصه دفاع از کشور و انجام مسئولیتهای خطیر پدافند هوایی با شجاعت و تخصص عمل میکرد، بلکه در خانواده نیز نمونهای از مهربانی، احترام و از خودگذشتگی بود. خاطرات والدین، همسر و فرزندانش گواهی بر این است که حمید همواره با لبخند و نشاط، شاکر خدا و دلسوخته برای دیگران زندگی میکرد و شهادت، نقطه اوج مسیر ارزشمند زندگی او بود؛ نقطهای که نشان داد تمام تلاشها و ایمان خالصانهاش، برازنده بالاترین درجه ایثار و فداکاری است.









