همشهری آنلاین - گروه سیاسی: هفتهنامه اکونومیست لندن در بخشهایی از یک گزارش با عنوان «دلایل بیشتر برای آنکه دوستان آمریکا خود را برای بدترین سناریو آماده کنند» نوشت:
جهان کمکم به دریافت اخبار شوکآور از واشنگتن عادت کرده است. راهبرد امنیت ملی دولت ترامپ (NSS) که بهطور ناگهانی و در نیمهشب ۴ به ۵ دسامبر روی وبسایت دولت منتشر شد، بار دیگر بسیاری از سیاستگذاران بهویژه در اروپا را دچار هراس کرد. پرسش این است: آنها تا چه اندازه باید نگران باشند؟
متاسفانه پاسخ این است: بسیار زیاد؛ و آن هم به ۲ دلیل. نخست آنکه سیاست خارجی آمریکا، هرچند هنوز محل مناقشه است، اما به نظر میرسد بیش از آنکه به سمت بهبود حرکت کند، در مسیر بدتر شدن قرار دارد. دوم آنکه شیوه آشفته و بیثبات تصمیمگیری در واشنگتن باعث شده متحدان نتوانند به هیچیک از گفتهها تکیه کنند؛ حتی اگر این گفتهها مستقیما از زبان دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، بیان شده باشد،ـ چه برسد به اطرافیان پرتنش و در حال نزاع او.
این سند ۳۲ صفحهای، برای قدیمیترین و نزدیکترین دوستان آمریکا بهقدر کافی زنگ خطر دارد. در این راهبرد، «بزرگترین تهدید علیه غرب» نه روسیه یا چین، بلکه «مهاجرت گسترده» معرفی شده است. برای مقابله با آن، سند نهتنها وعده میدهد مرزهای خود آمریکا را ایمن کند، بلکه صراحتا از حمایت از احزاب راست پوپولیست در اروپا سخن میگوید؛ احزابی که وعده میدهند مرزهای آن قاره را ببندند. در عین حال، حتی اشارهای به این احتمال نمیشود که روسیه میتواند تهدیدی برای غرب باشد.
در بدبینانهترین تفسیر، میتوان این رویکرد را چنین فهمید که آمریکا بهطور ضمنی پیشنهاد میدهد اروپا در حوزه نفوذ روسیه قرار گیرد. همین منطق پشت آخرین طرحهای ترامپ برای پایان دادن به جنگ اوکراین نیز دیده میشود: استفاده از داراییهای مسدودشده روسیه برای احیای روابط تجاری میان اروپا، اوکراین و روسیه و در عین حال سودآوری برای شرکتهای آمریکایی. این طرح شامل بازگشت اروپا به خرید انرژی از روسیه نیز میشود؛ وابستگیای که کرملین در سال ۲۰۲۲ از آن سوءاستفاده کرد. تردید رهبران اروپایی نسبت به این ایده کاملا قابل درک است.
نگرانیها به اروپا محدود نمیشود. راهبرد امنیت ملی اعلام میکند آمریکا نیروهای خود را بازآرایی خواهد کرد تا جایگاه برترش در نیمکره غربی حفظ شود؛ موضعی که در آمریکای لاتین با واکنش بسیار منفی روبهرو خواهد شد. این قاره هنوز از مداخلات سیاسی و «دیپلماسی ناو جنگی» آمریکا در قرن بیستم کینه به دل دارد. با این حال، «دکترین دونرو» ــ این ایده که آمریکا باید در حیاطخلوت خود دست بالا را داشته باشد ــ از ۲۰ ژانویه به یکی از ارکان سیاست خارجی واشنگتن بدل شده است.
در مورد آسیا، تصویر پیچیدهتر است. این سند نسبت به راهبرد امنیت ملی دولت اول ترامپ در سال ۲۰۱۷، تهدید چین را بسیار مبهمتر ترسیم میکند. به نظر میرسد تفکر رسمی امروز بیش از هر چیز تحت تاثیر ملاحظات تجاری و تمایل به حفظ اجلاس برنامهریزیشده ماه آوریل میان ترامپ و شی جینپینگ، رهبر چین، باشد. خبر اجازه آمریکا به انویدیا برای فروش یکی از تراشههای پیشرفتهترش به چین نشان میدهد دولت حاضر است بخشی از برتری فناورانه خود را ــ هرچند موقت ــ در ازای حسن نیت قربانی کند. خوشبختانه، این سند بار دیگر بر تعهد آمریکا به بازدارندگی در برابر حمله به تایوان تاکید میکند؛ تعهدی که برخی بیم داشتند در حال تضعیف شدن باشد. با این حال، چه کسی میتواند مطمئن باشد که این اطمینانبخشی تا چه اندازه ارزش دارد؟
نگرانی اصلی متحدان آمریکا این است که دولت واقعا در حال حرکت در همان مسیری باشد که این سند ترسیم میکند. در واشنگتن شایعات فراوانی وجود دارد مبنی بر اینکه طی یک سال آینده، چهرههای داخلی حامیتر متحدان آمریکا کنار گذاشته خواهند شد؛ از جمله مارکو روبیو، وزیر خارجه. در مقابل، چهرههای رادیکالتر جنبش «ماگا» در حال قدرتگیریاند. البته، محدودیتهایی نیز وجود دارد: جمهوریخواهان تندرو در کنگره حاضر نیستند از هر تغییری حمایت کنند و نهادهای اطلاعاتی و فرماندهان ارشد نظامی احتمالا در برابر تصمیمهای شتابزده یا غیرعاقلانه مقاومت خواهند کرد یا دستکم اجرای آنها را کند میکنند. شلختهبودن تدوین این راهبرد نیز نشان میدهد که برخلاف عرف، اسناد امنیت ملی احتمالا بازتابدهنده نظر نهایی و تثبیتشده کل دولت نیست.
و در نهایت، دیدگاه شخص رئیسجمهور مطرح است. وقتی در ۸ دسامبر از ترامپ درباره این سند پرسیده شد، او در مقاطعی چنان پاسخ داد که گویی با محتوای آن آشنایی ندارد. ترامپ بهطور مشهور معاملهمحور است و مکررا نظر خود را تغییر میدهد. سندی که شاید اصلا آن را نخوانده باشد، شاخص قابل اعتمادی برای پیشبینی اقدامات آیندهاش نیست.
اما امید، راهبرد نیست. برای دوستان آمریکا عاقلانهتر آن است که خود را برای بدترین حالت آماده کنند.









