ملیحه اکبری شاعر و برگزیده سومین جایزه دوسالانه حسین منزوی در بخش کتاب، در گفتگو با خبرنگار مهر درباره کتاب «موهای خیس»، گفت: این سومین مجموعهشعر من است و قالب شعرهای آن غزل است. غزلهای من تم عاشقانه دارد و بیشتر بر اساس زیست شاعرانه خودم است. یعنی نیامدم خیلی گزافهگویی کنم یا خیلی تخیلی شعر بنویسم. عین حقیقت و زیستی را که تجربه کردم، کاملا زنانه و مادرانه، با همین نمادهایی که دم دستم است نوشتهام. البته بگویم که چند تا از غزلهای من در فرایند ممیزی حذف شد و این کتاب یک سال در گیر و دار ارشاد بود تا در نهایت با یک مقدار جابهجایی کلمات مجوز گرفت و منتشر شد.
کلماتم را از حرف زدن با زنان جامعه برداشت کردهام
اکبری ادامه داد: اولین کتاب من «میخواستم شاعر شوم اما غذایم سوخت» هم چهارپاره است، هم مثنوی است و هم قالبهای دیگر. اولین مجموعهشعر است و شاعر هنوز آن انسجام ذهنی را ندارد و ذوق دارد که هرچه شعر گفته را چاپ کند. آن کتاب خیلی کتاب آشپزخانهای بود. من همیشه از آن کتاب به عنوان یک کتاب آشپزخانهای و اولین تجربه جوانی خودم یاد میکنم. شلخته است و از هر قالبی در آن کتاب شعر دارم. کتاب بعدی «معشوقههای مزاحم» است که فقط چهارپاره است. بنابراین چون کتابهای قبلیام ویژه غزل نبود، در موهای خیس فقط غزلهایم را چاپ کردم.
من در شهری هستم که از طبیعت به دور است و دریا در شهر من نیست، جنگل در شهر من نیست؛ چرا میخواهم از جنگل و دریایی بنویسم که در شهر من وجود ندارد و آن را لمس نکردهام؟
برگزیده جایزه حسین منزوی درباره نگاهش به شعر، گفت: چیزی که من از شعر میدانم، اگر هرکدام از ما خودمان را بنویسیم، خودنویسی کنیم، زیست خودمان را منتقل کنیم، از روی دست همدیگر شعر نگوییم، شعر ما ویژه و متمایز میشود. آسیبی که امروز شعر ما دارد، از روی هم نویسی است. چرا دیگری میخواهد منِ ملیحه اکبری باشد؟ چرا منِ ملیحه اکبری حرفهای یک شاعر دیگر را بزنم؟ من در شهری هستم که از طبیعت به دور است و دریا در شهر من نیست، جنگل در شهر من نیست؛ چرا میخواهم از جنگل و دریایی بنویسم که در شهر من وجود ندارد و آن را لمس نکردهام؟ اگر ما بتوانیم خودنویسی داشته باشیم، برای مخاطب دلچسب است.
وی ادامه داد: من همیشه گفتهام کلماتم را طی حرف زدن با زنان این جامعه برداشت کردهام و نیامدهام کلماتم را از یکسری کتابها و فضاهای عصاقورتداده دربیاورم. من آنقدر با زنان این جامعه صحبت کردهام که گاهی احساس میکنم نماینده زنان معمولی این جامعهام. چه خوب است که شاعر نماینده این قشر از آدمهای جامعه هم باشد، نه قشری که سرشان توی کتابهای خاص است و هرروز صبح قهوه مینوشند. ما در شعر و ادبیات و هنر نیاز به نمایندههای مختلف از جامعه داریم. من خودم را نماینده اینجور زنها دانستهام و وقتی بازخورد میگیرم، میگویند «آخیش این صدای فراموششده من بود» یا «من چقدر میخواستم این حرف را بزنم ولی نمیتوانستم».
«مادیان مست» آماده چاپ است
ملیحه آخوندی درباره کتاب آماده انتشارش، گفت: کتاب بعدی من کتاب «مادیان مست» است که الآن در دست ناشر دارم و قالبش مکعب و محاوره است. من هرچه در کتابهایم به سمت جلوتر رفتم و سنم بیشتر شد و زنان را از زاویه دید چهل سال به بالا دیدم، شعرم یک مقدار آزادتر و وحشیتر و باجسارتتر شد و کتاب مادیان مست هم همین ویژگی را دارد. امیدوارم زودتر کتاب منتشر شود.









