خبرگزاری مهر-گروه دین، حوزه و اندیشه-فرگاه افشار: فرهنگ، شالودهٔ هویت هر جامعه و بستری است که در آن ارزشها، باورها و شیوهٔ زیست انسانها معنا مییابد. هر ملتی به اندازهٔ عمق فرهنگی خود میتواند در برابر تغییرات و بحرانها ایستادگی کند و راهی تازه برای رشد و همبستگی بیابد. در ایرانِ متکثر، فرهنگ نه مجموعهای یکدست، بلکه شبکهای از رنگها، آئینها و سنتهاست که در کنار یکدیگر چهرهٔ واحدی از ایران فرهنگی را شکل میدهند. یکی از جلوههای درخشان این تنوع فرهنگی، استان سیستان و بلوچستان است؛ سرزمینی با سابقهٔ تمدنی کهن، مردمانی نجیب و باورهایی ریشهدار که در عین حفظ اصالت، همواره در مسیر همزیستی و تعامل فرهنگی گام برداشتهاند. برای شناخت بهتر ظرفیتها، چالشها و ویژگیهای فرهنگی این استان، به سراغ حجت السلام محمدتقی سیفایی، مدیر نهاد نمایندگی رهبرانقلاب در امور اهلسنت استان سیستان و بلوچستان رفتیم و دربارهٔ وضعیت فرهنگی، پیوستهای اجتماعی و نقش اقوام در گفتمان انقلاب اسلامی با او گفتگو کردیم که بخش نخست آن را در ادامه میخوانید:
*با توجه به سوابق مدیریتی شما در حوزه ادیان و مذاهب و تجربه فعالیت در سازمان تبلیغات اسلامی، مایلم بحث را اندکی به گذشته ببریم. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، یکی از مباحث قابل توجه، وضعیت استان سیستان و بلوچستان و شرایط مردم این منطقه پیش و پس از انقلاب بوده است. با توجه به محرومیتهای اقتصادی و فرهنگیای که پیش از انقلاب در این استان وجود داشت، ارزیابی شما از تأثیر انقلاب اسلامی بر بهبود وضعیت معیشتی، فرهنگی و اجتماعی مردم منطقه چیست؟ آیا میتوان گفت انقلاب اسلامی توانسته در نگاه حاکمیت به باورها و عقاید مردم این خطه و نیز در بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی آنان تحول قابل توجهی ایجاد کند، یا اینکه همچنان با چالشهای گذشته مواجه هستیم؟
اگر بخواهیم مقایسهای میان وضعیت سیستان و بلوچستان پیش از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ و پس از آن انجام دهیم، کار بیهودهای است؛ چراکه گویی دو اقلیم کاملاً متفاوت را با یکدیگر مقایسه کردهایم.سیستان و بلوچستان همواره منطقهای با محرومیت تاریخی بوده است. حکومتهای مختلفی که در طول تاریخ بر این منطقه حاکم بودند، موجب انباشت فقر و نابرابری شدند و در نتیجه، درهای عمیق از محرومیت در آن شکل گرفت. البته هرچند هنوز در این استان راهنرفتههای زیادی وجود دارد، اما بخش قابلتوجهی از این شکافها نسبت به دوران پیش از انقلاب پر شده است. برای نمونه، پیش از انقلاب تعداد افراد تحصیلکرده در این منطقه بهسختی به شمار انگشتان دست میرسید.
در عرصه دینی نیز تنها پنج نماز جمعه با نظارتهای شدید برگزار میشد، در حالیکه امروز ۴۱۴ نماز جمعه اهلسنت و شیعه در سراسر استان برپا میشود. پیش از انقلاب نیز تنها پنج مدرسه علمیه در این استان فعالیت داشت، اما اکنون این رقم به حدود ۲۰۰ مدرسه رسیده است. همچنین در حال حاضر نزدیک به هفتهزار مسجد در سیستان و بلوچستان دایر است. یکی از علمای قدیمی منطقه برای من نقل میکرد که در دوران پیش از انقلاب، بسیاری از اهالی حتی نمیدانستند نماز جمعه چیست و چگونه اقامه میشود.
ظلمهای فراوانی در آن دوران بر مردم این منطقه روا میرفت و به تعبیری، «درهای از محرومیت» میراث شومی بود که تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بر سر مردم تلنبار شده بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تحولات مثبتی در این منطقه شکل گرفت. در سالهای منتهی به انقلاب، زمانی که تصمیم گرفته میشد فردی را به منطقهای دورافتاده تبعید کنند، معمولاً سیستان و بلوچستان مقصد تبعید بود. یکی از آن افراد، رهبرانقلاب بودند. تبعید ایشان به ایرانشهر در حالی انجام شد که حکومت وقت میخواست صدای انقلاب را خاموش کند، اما در واقع این حضور، زمینهساز گسترش نور انقلاب در منطقه شد.دوستیها و ارتباطات صمیمانهای که در آن دوران میان ایشان و مردم شکل گرفت، به بستر اجتماعی انقلاب در سیستان و بلوچستان عمق بخشید.
*پس از پیروزی انقلاب، مسئله «وحدت» چه نقشی توانست در بهبود شرایط ایفا کند؟
«وحدت» از نخستین روزهای شکلگیری انقلاب اسلامی، همزاد این حرکت بزرگ بود. از آغاز نهضت، مسئله وحدت از گفتمانهای محوری امام خمینی (ره) به شمار میرفت. در دستنوشتهها و بیانات اولیه ایشان بارها تأکید شده است که یکی از مشکلات اصلی کشور، نبود وحدت میان مسلمانان است. در امتداد همین تفکر، چهرههایی چون رهبرانقلاب، شهید بهشتی، شهید مطهری و شهید مفتح نیز بر ضرورت وحدت تأکید داشتند و از همین مسیر پیروی میکردند.
جالب آنکه شکلگیری «هفته وحدت» نیز به پیشنهاد رهبر معظم انقلاب در همان دوران تبعید در سیستان و بلوچستان اتفاق افتاد. در آن زمان، ایشان نماز خود را در مسجد شیعیان اقامه میکردند و مولوی قمرالدین، عالم اهلسنت، نیز در مسجد اهلسنت نماز میخواند. رهبر معظم انقلاب پیشنهاد کردند که روزهای میان ۱۲ تا ۱۷ ربیعالاول بهعنوان هفته وحدت نامگذاری شود؛ طرحی که از همانجا آغاز شد و بعدها به نمادی از همبستگی مسلمانان جهان تبدیل گردید. در سالهای حضور ایشان در ایرانشهر، سیلی در منطقه رخ داد و رهبرانقلاب در کمک به مردم از هیچ اقدامی دریغ نکردند. این رفتار صمیمانه و مردمدوستانه هنوز هم در خاطره اهالی منطقه باقی مانده است.
*علمای دیگر در این خصوص چه نقشی داشتند؟
علاوه بر ایشان، دیگر علمای بزرگ نیز در دوران تبعید خود در مناطق مختلف استان، اقداماتی مؤثر انجام دادند؛ از جمله آیتالله مکارم شیرازی در چابهار و آیتالله راشد یزدی که با حضور و فعالیتهایشان توانستند پیام و اندیشه انقلاب اسلامی را به مردم منتقل کنند.
در زاهدان نیز دو عالم بزرگوار، مرحوم آیتالله کفعمی و مولوی عبدالعزیز، یکی از جامعه شیعیان و دیگری از جامعه اهلسنت، دوشادوش هم برای گسترش انقلاب و ایجاد همدلی میان مردم تلاش کردند و در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب نقش مهمی در آگاهیبخشی ایفا نمودند.
در این میان، یکی از عوامل مهم در گسترش حضور انقلاب اسلامی در روستاهای سیستان و بلوچستان، فعالیتهای جهاد سازندگی بود. در سالهای ابتدایی پس از انقلاب، جوانان جهادگر با شور و صداقت انقلابی خود توانستند تصویری واقعی و مردمی از انقلاب ارائه دهند و اعتماد مردم را جلب کنند.بهدلیل محرومیتهای عمیق و ظلمهای انباشتهشده، مردم بلوچ پیشتر هر کس را که لباس محلی آنان را بر تن نداشت «قجر» مینامیدند؛ واژهای که ریشه در ظلمهای دوران قاجار داشت و بیانگر ذهنیت تاریخی مردم نسبت به حکومتهای گذشته بود.
در طول سالهای پس از انقلاب، دشمنان تلاشهای زیادی کردند تا از طریق تحریک اختلافات مذهبی میان شیعه و سنی در این منطقه نفوذ کنند و از این طریق به اهداف خود دست یابند، اما در سایه تلاشهای علمای آگاه، سیاستهای وحدتمحور نظام و افزایش سطح آگاهی مردم، بسیاری از این توطئهها خنثی شد. اما کسانی چون مولوی عبدالعزیز ساداتی وجود داشتند که به تعبیر رهبرانقلاب، او از انقلابیون قبل از انقلاب بود که اقدامات بسیار زیادی را انجام داد. این عالم نیز تهمت و حرفهای بسیاری شنید و هزینههای زیادی را برای انقلاب اسلامی پرداخت کرد.
*چشمانداز ما در این منطقه چه باید باشد؟
راه سختی را پشت سر گذاشتهایم. اما اگر به ثمره آن نگاه کنیم میبینیم امروزه مجامع دانشگاهی، میزان امکانات، توسعه یافتگی، بهداشت و دیگر پارامترها و نظام ارزشی که در فضای توسعه یافتگی است را مورد محاسبه قرار دهیم، اساساً قابل مقایسه با قبل از انقلاب نمیباشد.
ما همچنان معتقدیم که راه نرفته بسیار زیادی داریم. به دلیل اینکه منطقه سیستان و بلوچستان پر از استعدادهای نهفته چه در زمینه محیطی چه در زمینه انسانی است و این استعدادها باعث میشود که دشمن در این منطقه بر روی آنها سرمایه گذاری کند. به دلیل اینکه همین نقطه میتواند سکوی پرش انقلاب اسلامی باشد.
به نظر بنده اگر با نگاه صادقانه انقلاب اسلامی جلو برویم، در مدت چند سالهای میتوانیم رشد بسیار چشمگیری در سیستان و بلوچستان داشته باشیم. با وجود حضور نیروهای متعهد و انقلابی در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی و همچنین تداوم نگاه وحدتمحور و عدالتخواهی در میان مسئولان و دلسوزان نظام، هنوز در استان سیستان و بلوچستان با چالشها و مسیرهای ناپیمودهای مواجه هستیم.
*به نظر شما، علت این مسئله چیست؟ چرا با وجود آنکه چنین نگاه و رویکردی از ابتدای انقلاب وجود داشته، همچنان بخشهایی از ظرفیتها و اهداف توسعهای در این منطقه بهطور کامل محقق نشده است؟
بخشی از این مسئله به تلنبار شدن محرومیتهای تاریخی در منطقه بازمیگردد. در گذشته، اساساً هیچگونه امکانات اولیهای در سیستان و بلوچستان وجود نداشت؛ نه جادهای، نه برق، نه خدمات بهداشتی، و نه مراکز آموزشی و توسعهای.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پیشرفتهای چشمگیری در این زمینهها حاصل شده است و این دستاوردها را مدیون نگاه عدالتمحور و مردمگرای انقلاب اسلامی هستیم. با این حال، هنوز نیاز داریم در برخی حوزهها عمیقتر شویم و گامهای بلندتری برداریم؛ چراکه همچنان با آنچه رهبرانقلاب درباره سیستان و بلوچستان بیان میکنند، فاصله داریم.
باید انتقادی نسبت به عملکرد رسانه ملی در گذشته داشته باشیم. در سه یا چهار دهه اخیر، تصویری که صدا و سیما از استان سیستان و بلوچستان ارائه داده، چندان منطبق با واقعیتهای این منطقه نبوده است
در سال ۱۴۰۱، دشمنان بسیار روی این منطقه سرمایهگذاری کرده بودند تا تصویری نادرست ارائه دهند و چنین القا کنند که مردم سیستان و بلوچستان زاویهای با انقلاب اسلامی دارند. با این حال، در اوج بحرانها شاهد بودیم که رهبرانقلاب در سخنانی در پادگان امام حسن (ع) فرمودند: «من در میان قوم بلوچ زندگی کردهام.»
همچنین در یکی از سفرهای ایشان به مناطق محروم خراسان، در جمع مردم بیان کردند: «من اینجا را دیدم و دلم به سیستان و بلوچستان رفت.»در بیانی دیگر نیز فرمودهاند: «من در تهران هستم، اما دلم در سراوان، ایرانشهر و چابهار است.»با چنین تعابیر و نگاهی، وظیفه ما آن است که از یکسو خدمت صادقانه به مردم را در اولویت قرار دهیم و از سوی دیگر، محبت و اخلاص خود را نسبت به آنان عمیقتر کنیم. در چنین شرایطی، دشمن قادر نخواهد بود در این منطقه نفوذ یا تأثیرگذاری مؤثری داشته باشد.
*در جنگ تحمیلی اخیر چه جلوههایی از این مسئله را شاهد بودیم؟
نمونه این همدلی را میتوان در جنگ ۱۲ روزه اخیر رژیم صهیونیستی مشاهده کرد. یکی از سران طوایف منطقه نقل میکرد که پدربزرگشان در گذشته، در اطراف سراوان، ۲۰۰ نفر از نیروهای انگلیسی را که قصد تجاوز به خاک ایران داشتند، از پا درآوردند و گفت: «از این پس نیز اگر کسی به خاک ما تجاوز کند، همان واکنش را نشان خواهیم داد.»
در زبان بلوچی، واژه «ماسی» به معنای وطن است و در این فرهنگ، ماسی بهمعنای «مادر» به کار میرود؛ مفهومی که نشاندهنده پیوند عمیق مردم بلوچ با سرزمین، هویت و مرزهای میهن است. آنان عمیقاً به خاک خود وفادارند و این روحیه، از ارزشمندترین سرمایههای فرهنگی و اجتماعی کشور بهشمار میرود.
امید است با تکیه بر صداقت انقلابی، تلاش شبانهروزی و باور به ظرفیتهای مردم این منطقه، روزبهروز شاهد رشد، توسعه و آبادانی بیشتر در سیستان و بلوچستان باشیم؛ رشدی که هم در آبادانی سرزمین و هم در گرمای دلهای مردم این استان و سراسر ایران جلوهگر شود.
با توجه به اینکه در برخی مناطق کشور، از جمله استان سیستان و بلوچستان، گاه برداشتهای نادرستی در افکار عمومی نسبت به شرایط و واقعیتهای این مناطق شکل میگیرد، به نظر میرسد بخشی از این مسئله ریشه در ذهنیت رسانهای و نوع بازنمایی رسانهها از مناطق مختلف ایران دارد.
*شما طی مدتی که در این استان مشغول فعالیت بودهاید، برای اصلاح این نگاه عمومی و ارتقای درک جامعه نسبت به فرهنگ، هویت و ظرفیتهای اقوام ایرانی چه اقداماتی انجام دادهاید؟
رهبر معظم انقلاب همواره تأکید داشتهاند که در اجرای هر طرح و برنامهای، بهویژه فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی یا حتی فرهنگی و اعتقادی، باید «پیوست فرهنگی» مورد توجه قرار گیرد.
*به نظر شما چرا در برخی از این فعالیتها چنین پیوستی کمتر دیده میشود و در اقدامات اخیر شما تا چه اندازه به این رویکرد فرهنگی توجه شده است؟
در اینجا باید انتقادی نسبت به عملکرد رسانه ملی در گذشته داشته باشیم. در سه یا چهار دهه اخیر، تصویری که صدا و سیما از استان سیستان و بلوچستان ارائه داده، چندان منطبق با واقعیتهای این منطقه نبوده است. برای مثال، در بسیاری از آثار سینمایی، شخصیتهایی از این خطه در قالب قاچاقچی یا مجرم نمایش داده شدهاند؛ مانند نقشهایی که بازیگرانی چون جمشید هاشمپور ایفا کردهاند. همچنین، آنچه معمولاً در خبرها بازتاب یافته، حوادثی چون قاچاق، درگیری، ترور یا محرومیت بوده است، در حالی که جلوههای مثبت و انسانی مردم این استان کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند.
بخش قابل توجهی از این مسئله به عملکرد رسانه بازمیگردد. بسیاری از رویدادهای مثبت، اقدامات توسعهای و جلوههای همزیستی و اخلاق مردم منطقه بازتابی در رسانه ندارند، اما در مقابل، یک خبر ناگوار کوچک به سرعت منتشر میشود و در افکار عمومی برجسته میگردد. همدلی، مهماننوازی، صداقت و دینداری مردم این استان، کمتر در قاب رسانه ملی دیده میشود.
راهحل این مسئله را میتوان در ارتباط، تعامل و حضور میدانی جستوجو کرد. این ارتباط باید دوطرفه باشد؛ یعنی ما باید با مردم بلوچ خود ارتباط مستقیم بگیریم، نه آنکه شناخت خود را از آنان از طریق رسانههای بیگانه به دست آوریم.
در شرایط کنونی و با حضور در استان، شاهد روابط نزدیک و صمیمی میان برادران شیعه و سنی هستیم. رهبرانقلاب در یکی از بیانات خود به همین موضوع اشاره کردهاند و فرمودهاند: «وقتی با دوستان اهل سنت صحبت میکنیم، غذا میخوریم و نشستوبرخاست داریم، اگر کسی وارد جمع شود، متوجه نخواهد شد چه کسی شیعه است و چه کسی سنی.»
بنابراین، بخشی از عقبماندگی فرهنگی و اجتماعی ناشی از ضعف رسانهای است و امروز نیازمند یک مجاهدت رسانهای جدی هستیم تا اجازه داده نشود هویت مناطق کشور با اخبار نادرست شکل بگیرد.
*برای اصلاح تصویر رسانه چه باید کرد؟
بهعنوان نمونه، سیستان و بلوچستان در دوران دفاع مقدس نیز شهدای بسیاری تقدیم کرده است. شهید «سلیم اخلاقی» از جمله آنان است که با وجود تنها یازده سال سن، در شناسنامه خود دست برد تا بتواند به جبهه برود و به شهادت برسد. رهبرانقلاب در یکی از سخنرانیهای خود از او یاد کرده و فرمودهاند: «او سند افتخار ما در جهان اسلام است.» با این حال، بسیاری از مردم هنوز نام او را نشنیدهاند و این خود نشاندهنده ضعف رسانهای در معرفی الگوهای ارزشمند این خطه است.
البته در سالهای اخیر، رسانه ملی اقدامات مثبتی را در این زمینه آغاز کرده و تلاشهای قابل تقدیری انجام داده است، اما عقبماندگی در این عرصه همچنان محسوس است. برای نمونه، شهر چابهار از زیباترین و متنوعترین مناطق طبیعی ایران است؛ منطقهای که اگر فردی تنها یکبار به آن سفر کند، نگاهش نسبت به سیستان و بلوچستان بهطور کامل تغییر خواهد کرد. بهرهگیری درست از این ظرفیتها، علاوه بر تقویت صنعت گردشگری، میتواند به بهبود زیرساختهای اقتصادی و ارتقای تصویر عمومی این منطقه نیز کمک کند.
امید است با تکیه بر نگاه انقلاب اسلامی و با عینک صداقت و واقعبینی، بتوانیم زمینهساز تغییر در نگرشها و باورها نسبت به این استان باشیم. به تعبیر رهبرانقلاب، امروز از محدودیتهای مذهبی عبور کردهایم و جریان انقلابی شامل همه مردم ایران است. با این نگاه، میتوان آیندهای روشنتر و امیدبخشتر برای سیستان و بلوچستان و سراسر کشور متصور بود.
ادامه دارد…








