سرویس سیاست مشرق- پس از پایان جنگ ۱۲ روزه در ۳ تیر ۱۴۰۴، جامعه ایران در وضعیتی موسوم به نه جنگ نه صلح فرو رفت. در حالی که تهدیدهای نظامی فروکش کرده بود، عملیاتهای پیچیده سایبری رسانهای به کار خود ادامه میدادند. اتاقهای فکر دشمن با بهرهگیری از بستر آسیبپذیر روانی جامعه ناشی از تورم و فشار پساجنگ، سناریوی «حملات قریبالوقوع دور دوم جنگ» را کلید زدند.
اما این سناریو کاملاً یکطرفه و محصول فضاسازی عناصر صهیونیستی بود و هیچ تحلیل سیاسی و نظامی بر آن صحه نمیگذاشت. جامعه تنشه اخبار از آینده بود تا برای دو سرمایه اساسی یعنی اموال و جان خود برنامهریزی کند؛ در این شرایط افکار عمومی بهدلیل تنش و دودلی، هر ادعا یا تحلیلی را که منتشر و وایرال شود، ناخودآگاه میپذیرند و تحت تأثیر آن قرار میگیرند.
از طرفی بیش از آنکه همه به دنبال آن باشند که چرا جنگ شد، مشتاق پاسخ این سوال بودند که «آیا دوباره میزنند؟» و «کی تمام میشود؟». این پرسشها، فرش قرمزی برای ورود پیشگویان و تحلیلگران رادیکال در فضای مجازی پهن کرد.
پایان بمباران؛ آغاز عملیات روانی
در اواخر تیرماه بود که طی گزارشی با عنوان «استفاده موساد از شایعات دیجیتالی برای مهندسی ترس اجتماعی» به پیشگوییهای خودتحقق رژیم برای ضربه به ایران پرداختیم. عناصر صهیونیست پس از پایان اتشبس صفحات جدیدی به زبان فارسی راهاندازی کردند و ماموریت این صفحات اجرای جنگ روانی علیه افکار عمومی ایران بوسیله پیشگوییهای نامنظم و نامتوازن بود. صفحات مذکور در تاکتیک تازه خود، با استفاده از محتواهای غیرشفاف، نامشخص و کدهای زمانی و مکانی جعلی، شایعات برنامهریزیشدهای را با هدف پیشگویی یک اتفاق بزرگ قریبالوقوع در فضای مجازی منتشر میکردند.
با گذشت هفتههای نخست پس از آتشبس، روشن شد که هیچیک از شایعات مطرحشده واقعیت نداشته است؛ اما کمی بعد، در داخل کشور جریانی شکل گرفت که تلاش میکرد احساس آمادهباش دائمی برای دور دوم حملات را در ذهن مردم زنده نگه دارد. در همین فضا بود که ناگهان دهها شبکه مجازی ظاهر شدند؛ جریانی که نقطه اشتراک همه آنها ادعای پیشگویی و تمرکز ویژه بر وقوع حوادثی در آبان ۱۴۰۴ بود.

به دنبال این وضعیت، ضریب نفوذ شایعات در تابستان ۱۴۰۴ به اوج رسید و تحلیلهای بیپایه کارشناسنماها و بلاگرهای مدعی آینده پژوهی، به سرعت میان مردم دستبهدست شد. همزمان، مجموعهای از تحلیلگران سیاسی، آیندهپژوهان خودخوانده، تجربهگران مرگ و کانالهای بیهویت تلگرامی نیز بهطور هماهنگ در حال القای این تصور بودند که «آبان» ماهی سرنوشتساز و پرحادثه خواهد بود و جامعه باید در حالت آمادهباش بماند.
در زمانی که جامعه بیش از هر مقطع دیگری به «امنیت روانی» نیاز داشت، در نقطه مقابل، موجی از سیاهنمایی، اضطرابافکنی و روایتهای یأسآور در شبکههای اجتماعی شکل گرفت و عملاً به این پیشگوییها ضریب و تداوم بخشید. باید توجه داشت که مجموعهای از رخدادهای پس از آتشبس نیز به این فضای نگرانی دامن زد؛ از فعالسازی مکانیزم ماشه و قطعیهای مکرر آب و برق گرفته تا آلودگی هوا، نوسانات شدید ارز و فشارهای روانی پساجنگ از جمله این موارد بودند. مجموعه این عوامل بستری فراهم کرد که شایعات، پیشگوییها و تحلیلهای بدون پشتوانه، بیش از پیش بر ذهن و زندگی مردم اثر بگذارد.
بازیگران اصلی نمایش هراس
طبق بررسیها تعدادی از بلاگرهای تحلیلگر و مدعیان ماورالطبیعه، بازیگران اصلی پخش شایعات و پیشگوییها بودند. در بین همه آنها مهدی مطهرنیا و کانال تلگرامی برفراز، به عنوان موثرترین افراد در گسترش پیشگوییها از آینده ایران، نقش داشتند؛ در ادامه به نقش این بازیگران خواهیم پرداخت.
** مهدی مطهرنیا
مهدی مطهرنیا، با استفاده جایگاه خود در تحلیلگری مسائل ژئوپلوتیک و آیندهپژوهی، به یکی از محورهای تشدید اضطراب اجتماعی در سال ۱۴۰۴ تبدیل شد. او برای افزایش ضریب نفوذ سناریوهای ذهنی خود در میان طبقه متوسط و نخبگان، تحلیلهای رادیکال را در قالبی علمی و با استفاده از کلکسیونی از واژگان شبهعلمی تازهساختهشده، نظیر «مقطع الراس»، «مکعب فروریزش»، «نظام موریانهای» و «آیین قدرت» ارائه میکرد. جرقه تحلیلهای او در بهمن ۱۴۰۳، زمانی به صدا درآمد که در مصاحبهای با یک رسانه اصلاحطلب، تصویری سیاه از وضعیت ایران و متحدانش در منطقه ترسیم کرد و سپس بازه بهار تا پاییز ۱۴۰۴ را به عنوان «مقطع الراس» و زمان تسری ترورها از خارج به داخل کشور معرفی نمود.
این ویدئوی پیشگویی پنج ماه بعد، فردای وقوع جنگ در سطح وسیعی وایرال و همهگیر شد. وجه تمایز بازنشر اظهارات مطهرنیا، لحن قاطع او بود که وضعیت را پایانیافته توصیف کرده و جوانههایی در دل براندازان کاشته بود. او پس از شهرت وسیع در فضای مجازی، مورد توجه رسانههای نیمهرسمی و مجازی قرار گرفت و با بهرهگیری از این دریچه رسانهای جدیدی که بر وی گشوده شده بود، پیشگویی خود را بهروزرسانی کرد و مدعی شد که ایران در آبان و آذر دچار فلج اقتصادی شده و متعاقباً مردم به خیابانها خواهند ریخت.
پافشاری مطهرنیا بر ادعاهای خود درباره آبان تا نیمه این ماه ادامه داشت و او در این مدت به خلق واژههای جدید سیاسی میپرداخت. اما در اوج بازنشر این تحلیلها، یک اقدام از سوی او، پرده از انگیزههای پشت این پیشگوییها برداشت. در تاریخ ۱۰ آبان، مطهرنیا با همکاری کلینیک مالی راینی و اسپانسری کارگزاری کپیتال اکستند، سمیناری تحت عنوان «سال سرنوشت» برگزار کرد و برای یک سالن ۷۰۰ نفره بلیتهایی با مبالغ ۲ تا ۳ (صندلی VIP) میلیون تومان به فروش رساند؛ سمیناری که در آن کارشناسان اقتصادی در کنار پیشگوییهای او، راهکارهای مدیریت ریسک مالی و سرمایهگذاری تا پایان ۱۴۰۴ را تدریس میکردند.
دستاورد پیشبینیهای مطهرنیا تنها در محافل آکادمیک باقی نماند و کانالهای یوتیوبی نیز با تیترهای زرد و جنجالی نظیر «پیشبینی جنجالی مهدی مطهرنیا از سرنوشت ایران» و «آینده ایران پس از آبان و آذر»، میلیونها بازدید کسب کردند. این ویدیوها با تدوینهای هیجانی و ترکیب با موسیقیهای دلهرهآور، تحلیلهای او را از ساحت «احتمالات» به ساحت «قطعیات» میبردند. مخاطب عام با دیدن تیتر و محتوایی که از زبان یک آیندهپژوه نقل میشد، دچار یقین کاذب نسبت به فاجعه میشدند.
تبلیغ سمینار سال سرنوشت ایران توسط مهدی مطهرنیا
آبان و نیمه آذر هم فرارسید و عدم وقوع پیشگوییها، مطهرنیا را مجبور به تغییر گفتار خود کرد؛ او تلاش کرد عدم تحقق پیشبینیهایش را توجیه کند و مدعی شد که منظور از فروپاشی، در واقع نارضایتیهای ابراز شده مردم در فضای مجازی و بازار است و اتفاقات اصلی در «پنهان و درون» جامعه در حال وقوع هستند که گرچه ملموس نیستند، اما نشانگر تحقق همان پیشگوییها میباشند!
مهدی مطهرنیا در سال ۱۴۰۴، با چرخشی آشکار از پیشینهی اصلاحطلبی خود به سمت تحلیلهای رادیکال و سناریوهای تغییر حکومت روی آورد و در جلسات متعددش پس از جنگ، ایران را لاجرم بین دو راهی فروپاشی کامل و یا نابودی تدریجی با ادامهی وضع موجود توصیف میکرد، در عین حال با ابداع واژگانی همچون «نظام موریانهای» و «آیین قدرت»، به پیشبینیهایش اعتبار کاذب میبخشید و دنبالکنندگان خود را با این مفاهیم سرگرم مینمود.

نظرات مردمی پس از عدم تحقق پیشگوییهای مطهرنیا برای آبان ۱۴۰۴
** کانال تلگرامی برفراز / آرش آنالیز
کانال تلگرامی برفراز دومین عنصر موثر در محورهای تشدید اضطراب اجتماعی در سال ۱۴۰۴ بود که دایره اظهارنظرهای وی فراتر از حوادث پیشرفت و پا در بیان سرنوشت شخصیتهای سیاسی و حکمرانی گذاشت. سال ها پیش، یک کانال یوتیوبی در کشاکش انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، پیشبینی میکند که ریاست جمهوری که از دل صندوقها بیرون خواهد آمد، با حوادث بینالمللی و فتنه روبه رو خواهد شد و همچون محمدعلی رجایی دوره ۴ سال اولیه خود را به پایان نخواهد رساند. فردای سقوط بالگرد رئیس جمهور در پرواز اردیبهشت ۱۴۰۳، ویدیوهای این پیشگویی در توئیتر و مجازی همهگیر میشود. این کانال تلگرامی موسوم به «حسین سلگی/ برفراز ایران» مدعی است پیشگوییهای خود را با تلفیقی از علم زمان، قرآن و نجوم بدست آورده و با محاسباتش حوادث آینده را پیشبینی میکند. او حدود یک سال است که بین کاربران اعتبار پیدا کرده و روز به روز به تعداد اعضای کانال وی اضافه میشود. مراجعین به او بیشتر از قبل شده و از او درخواست میکنند که ریاست جمهوری بعدی در انتخابات ۱۴۰۳ و حوادث آینده را پیشبینی کند.
پیشگوییهای وی در ارتباط با حوادث منطقه و جنگ غزه نیز، اعتبارش را نزد کاربران مجازی بالاتر برد. او هم همچون مطهرنیا در تیرماه ۱۴۰۳ پیشگویی میکند از اواخر اردیبهشت الی اوایل خرداد ۱۴۰۴، مرگهای تلخی رخ خواهد داد. پس از آغاز جنگ ۱۲ روزه، پیامهای گذشته خود را بازنشر میکند و مدعی میشود این همان مرگهای تلخی است که گفتم اما با کمی تاخیر به وقوع پیوست. از این تاریخ به بعد، گویا کاربران گوش خود را از رهنمودهای فرماندهان نظامی و به خصوص در درجه اول، فرمانده کل قوا جدا کرده و به پیشگوییهای این افراد خیره شدند.
کانال مذکور پس از آتشبس، لیست جدید پیشگوییهای خود را منتشر میکند و مدعی میشود دوم حمله رژیم به ایران، در هفته پایانی آبان رخ خواهد داد و تعدادی از سایتهای هستهای و شخصیتهای نظامی بمباران و ترور خواهند شد.

حال با گذشت از آبان در حالی که کانال مذکور روزانه به بهانههای مختلف، تحقق پیشگویی خود را به روزهای بعد در آذرماه موکول میکند، توجیههایی از جنس توجیه مطهرنیا را از این کانال نیز میشنویم. او هم مدعی است که حوادثی نظیر آتش جنگلها و رخدادهای کماهمیتی که تاکنون رخداده، بیانگر همان پیشگوییهاست که به شکل دیگری رخ داده است.
در همین راستا، یک کانال دیگر به نام علی مهدینژاد (معروف به آرش آنالیز)، همراستا با کانال مذکور، به پیشبینی حوادث آینده میپردازد. شهرت او حتی نسبت به رقیب خود بیشتر است؛ به ویژه پس از آنکه ویدئوی معروفش در مورد جنگ جهانی سوم و شلیک بمب اتم به ترکیه و انگلیس، به شهرت وی کمک شایانی کرد. مهدینژاد در کنار پیشگویی، به تدریس موضوعاتی با محوریت نجوم و آسترولوژی نیز میپردازد و اقدام به فروش پکیجهای آموزشی مرتبط میکند. او نیز از جمله مدعیانی بود که برای مخاطبان خود، آبانی سیاه و پرحادثه را پیشبینی کرده بود.

** ابوعلی شیبانی پیشگوی معروف عراقی با زیرنویسهای فارسی
ابوعلی شیبانی را کاربران اینستاگرام سالهاست که میشناسند؛ او بیشتر با پیشگویی مسائل جغرافیایی و حوادث طبیعی شهرت پیدا کرده ست. او هم از این قافله پرسروصدا عقب نماند و همزمان با این هیجانات کاذب برای آبان، مدعی شده بود که بزودی رژیم صهیونی حملهی دوم خود علیه ایران را آغاز خواهد کرد و با قاطعیت پیشبینی کرد که «من دارم میبینم» بسیاری از سران حاکمیت ایران ترور خواهند شد. آن افرادی که در ایران به سر میبرند و قابل دسترسی هستند، نسبت به خطاهای خود در پیشگوییها جوابگو نیستند و توجیه میکنند، شیبانی که ظاهرا در عراق به سر میبرد و پس از آبان نیز در سکوت فرو رفت و تقریبا غیرقابل دسترسی است. لازم به ذکر است که اغلب ویدیوهای وی نیز قدیمیست و برخی از زیرنویسها نیز شیطنت بلاگرهای مجازی برای هماهنگ کردن برنامه های قدیمی او با حادثه روز است.
** شکست قبح پیشگویی با ورود بلاگرها
آش آنقدر شور شد و دامنه سروصدای این پیشبینیهای آخرالزمانی در فضای مجازی بهقدری گسترش یافت که حتی بلاگرهای اینستاگرامی نیز وارد این میدان شدند. این موقعیت، فرصتی را برای عدهای فرصتطلب فراهم آورد تا با راهاندازی حسابهای مجازی غالباً بدون نشان و هویت مشخص، به پیشگویی و آیندهنگری درباره ماههای آتی ایران بپردازند. این اکانتها بدون هیچگونه پشتوانهی علمی و تحقیقی، اقدام به اظهارنظر دربارهی جزئیترین حوادث احتمالی در آبان کردند که یکی از این ادعاها، وقوع درگیری حتمی میان ایران و اسرائیل بود. ویدئوهای منتشرشده توسط این حسابهای کاربری، معمولاً با یک موسیقی ترسناک بیکلام آغاز میشد و محتوای آنها با سناریوی نابودی ایران در آبان ۱۴۰۴ پایان مییافت. توصیههای ارائهشده در این ویدئوهای پربازدید، مملو از پیشبینیهایی نظیر فروپاشی اقتصادی قریبالوقوع و نابودی ثروتهای مردم (به ویژه طلا و نقره) بود.

** پدیده تجربهگران مرگ و کذب الوقاتون
در میان تمامی گروههایی که به پیشگویی حوادث ۱۴۰۴ دامن زدند، یک گروه جدید و غیرقابل پیشبینی، ظهور کرد. در سالهای اخیر، برنامههایی نظیر «زندگی پس از زندگی» و کتابهای مرتبط با تجربهی نزدیک به مرگ یا (NDE)، باعث افزایش علاقه، توجه و به تبع آن، اعتماد عمومی به ادعاهای افراد مدعیِ بازگشت از مرگ شده است. متعاقب جنگ دوازده روزه، موجی از افرادی که ادعا میکردند مرگ را تجربه کرده و حوادث آینده ایران را از سالهای گذشته مشاهده کرده بودند، شروع به پیشگویی کردند. این افراد که فاقد تأیید کارشناسان مذهبی و بدور از کنترل و مشورت با نخبگان عرفان و معنویت بودند، به طرح ادعاهای خود پرداختند.
این پدیدهی نوظهور، به قبّهشکنی و از میان برداشتن تابوی پیشگویی در خصوص مسائل حساس مذهبی نظیر ظهور حضرت حجت (عج) نیز منجر شد. اکنون کار به جایی رسیده است که این مدعیان، بیاعتنا به هشدار صریح «کذب الوقاتون»، برای منجی عالم بشریت وقت تعیین میکنند و حتی دربارهی جزئیات ظهور ایشان و حرکات ظاهری (ایما و اشاره) حضرت، ادعاهای بیاساس مطرح مینمایند. این افراد نیز در پیشگوییهای خود، مجموعهای هماهنگ از حوادث شدید و طاقتفرسا را برای ایران ترسیم کرده بودند و همگی به طور هماهنگ، مدعی وقوع این رویدادها در روزهای پیشرو یعنی پاییز بودند. لازم به ذکر است که در میانه اوج این پیشگوییها، دکتر عباس موزون نیز با موضعگیری شفاف اعلام کردند "پیشگویی محتضران و امثالهم صحت ندارد، کارکرد تجارب نزدیک به مرگ (احتضارات) این نیست، ابدا نیست، قطعا نیست، حتما نیست."

حجم تولید محتوای تجربهگران مرگ پیش از آبان
ظهور و گسترش تحلیلهای آخرالزمانی که توسط افراد و گروههای مختلف، از آیندهپژوهان تا مدعیان تجربهی نزدیک به مرگ و بلاگرها در فضای مجازی ترویج شده، ریشه در چند عامل اصلی دارد. جذابیت ذاتی محتوای جنجالی و فاجعهساز، همواره تعامل و دنبالکننده بالایی جذب میکند؛ بهویژه در بستر بحرانها، پاندمیها، جنگها و تحولات اقتصادی که افراد را کنجکاو و نگران میکند. این روند معمولا توسط افرادی که مدعی دانش مخفی و ماورایی هستند، تقویت میشود؛ استفاده از جملاتی مانند «فقط من میدانم» یا «اگر گوش نکنید ضرر خواهید کرد»، حس مهم بودن و دسترسی به اسرار جهان را در مخاطب ایجاد کرده و او را به دنبالکنندهای وفادار تبدیل میکند.
باید بهجد توجه داشت که ادعاها و پیشبینیها، کلمهبهکلمه، میتوانند بر زندگی شخصی و تصمیمات حیاتی یک ملت آن هم در شرایط پساجنگ، تأثیرگذار باشند. این گفتهها گاهی بهطور ناخواسته، با عملیات روانی دشمن متخاصم همسو میشود و پازل آنها را تکمیل میکنند. لذا، بدیهی است که مردم، نهادهای مرجع و متخصصان، ابتدا هرگونه تحلیل و نظر شخصی را با چاشنی عقل، منطق، آمار و شواهد متقن بررسی و وزنکشی نمایند. همچنین، اکیداً توصیه میشود که تحلیلگران تا حد امکان از انتصاب نظرات شخصی خود به عوامل غیرقابل اثبات مانند خواب، حوادث ماورایی نظیر بازگشت از مرگ، الهام یا وحی خودداری کنند.
یکی از موهبتهای الهی و نشانههای تابآوری ملی پس از جنگ دوازده روزه و با وجود حجم گستردهای از تبلیغات منفی و ناامیدکننده، از سرگیری روند عادی زندگی شهروندان و کسبوکارها در کشور بود. مدارس، دانشگاهها و ادارات دولتی همچنان به فعالیت عادی خود ادامه دادند و امور کشورداری تا به این لحظه با کوچکترین اختلالی روبهرو نشده است. با این حال، شواهد نشان میدهد که عدهای سودجو، قصد دارند تا جذب توجه عمومی و درآمدزایی از طریق شبکههای اجتماعی را به قیمت برهم زدن امنیت روانی مردم و کاشتن بذر شک و ناامیدی در دل آنها به دست آورند.









