سعیدخادمی*
محله فقط یک واحد جغرافیایی نیست بلکه زیستبومی از روابط انسانی، اعتماد اجتماعی، همبستگی و هویت مشترک است. در بسیاری از روستاها و شهرهای کوچک این هویت همچنان پایدار است اما در کلانشهرها فشار رشد شهری، مهاجرت و گسسته شدن شبکههای اجتماعی، هویت محلهای را کمرنگ کرده استو بازگرداندن این هویت و احیای سرمایه اجتماعی یکی از راههای اصلی دستیابی به عدالت اجتماعی است.
یکی از مهمترین واقعیتهای امروز حکمرانی این است که دولت به تنهایی نمیتواند تمام مشکلات را حل کند و خدمات عادلانه و کیفی را به همه مردم ارائه دهد. گستردگی نیازها، محدودیت منابع و پیچیدگی مسائل اجتماعی باعث شده دولت چهاردهم به سمت سیاست محلهمحوری حرکت کند، سیاستی که بر توان، خرد جمعی و ظرفیت حل مسئله در دل محلات تکیه دارد و مردم را نه دریافتکننده خدمات، بلکه شریک اصلی توسعه اجتماعی میبیند.
در همین راستا، سازمان بهزیستی کشور طرح سلام یا سلامت اجتماعی محلهمحور را طراحی کرده است، طرحی که مأموریت دارد به دل محلات برود، خدمات را در زندگی واقعی مردم مستقر کند و به تدریج ظرفیتهای مردمی را برای حل مسائل محله فعال سازد.
در مرحله آغازین، طرح سلام در هر استان در یک مدرسه مستقر شده و مجموعهای از خدمات اجتماعی و توانمندساز را با هدف انگیزهبخشی و فعالسازی مشارکتهای محلی اجرا میکند. این برنامهها شامل موارد زیر است:
این خدمات فقط ارائه خدمت نیستند نقطه شروع برای ایجاد گفتوگو، اعتماد، مشارکت و بازآفرینی ظرفیتهای اجتماعی محلهاند. طرح سلام مسیر را باز میکند تا در مراحل بعد، خود مردم نقش فعالتری در حل مسائل محله ایفا کنند.
برنامههایی مانند مانا، خاتم، CBR یا توانبخشی مبتنی بر جامعه، گروههای همیار خردمالی و محب از موفقترین تجربههای مشارکتجویانه سازمان بهزیستی در سالهای گذشته بودهاند.
این برنامهها در طرح سلام ادغام نشدهاند اما به عنوان تجربههای الهامبخش نشان میدهند که وقتی، نوجوانان در قالب مانا کنشگر اجتماعی میشوند، افراد دارای معلولیت در CBR به مرکز کنش اجتماعی محله تبدیل میشوند، زنان در گروههای خاتم شبکه حمایتی میسازند و گروههای محب در بحرانها مشارکت محلی ایجاد میکنند در واقع نوعی سرمایه اجتماعی و ظرفیت مردمی شکل میگیرد که میتواند در طرح سلام مورد توجه قرار گیرد و الگوهای آن در محلات توسعه یابد.
در چارچوب طرح سلام، مدارس، مساجد، سراهای محله و مراکز فرهنگی فقط مکانهای ارائه خدمات رسمی نیستند، این فضاها به پاتوقهای محلهای تبدیل میشوند، نقاطی برای ارتباط، گفتوگو، آموزش، توانمندسازی، مهارتآموزی و پاسخگویی.
باشگاههای مهارت، فعالیتهای تابستانی، پروژههای نوجوانان، حلقههای گفتوگو و برنامههای سالمندی همه در همین فضاها شکل میگیرند و به تدریج محله را به یک اجتماع پویا و توانمند تبدیل میکنند.
سیاست محلهمحوری مزایای گستردهای دارد همچون دسترسپذیری خدمات در دل زندگی مردم، مشارکت واقعی مردم در طراحی و اجرای برنامهها، ایجاد خدمات جامع همچون توانبخشی، سلامت، آموزش، مهارت، نشاط سالمندان و...، افزایش تابآوری محله در برابر بحرانها و تقویت عدالت اجتماعی.
وقتی مردم حس کنند در تصمیمها و برنامههای محله نقش دارند، مشارکت تبدیل به واقعیت میشود و عدالت اجتماعی معنا پیدا میکند.
در نهایت، محلهمحوری یک سیاست چندبخشی است و موفقیت آن تنها با همکاری سازمان بهزیستی ممکن نیست.
این سیاست نیازمند، شهرداریها و مدیریت شهری، آموزش و پرورش، نهادهای محلی و شوراها، مراکز فرهنگی و مذهبی، سازمانهای مردمنهاد و مشارکت فعال خود مردم است.
طرح سلام میتواند الگوی آغازین این همکاری باشد، الگویی که اگر به درستی اجرا و توسعه یابد قادر است محلات ایران را به کانونهای قدرت اجتماعی، عدالت و رفاه تبدیل کند.
-------------------------------------------------------