نرگس کیانی: در پستی اینستاگرامی میگوید: اکثرشون... اکثرشون براساس آدمای واقعیان، اتفاقای واقعی... و توضیحاتش را اینطور تکمیل میکند.... برای همین، جوری زندگی میکنم که بتونم بنویسمش. اصلا «زنده»ام که «بنویس»م....
از دوشنبه، ۱۰ آذر که شروین حاجیپور، خواننده ترانه «برای»، این پست را با کپشن «زمان انتشار «واقعی» دی ماه امساله.» منتشر کرد، موجی شکل گرفت که ظاهرا برای خودش هم قابل پیشبینی نبود. موجی در اعتراض به این که «واقعیِ» او «واقعی» نیست چون آلبوم «واقعی» با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به بازار میآید. مانند هر اثر هنری دیگری، از هر هنرمند ایرانی دیگری، که به قول شروین حاجیپور انتخابش -به اضطرار یا اختیار- «ماندن در ایران و کار کردن» است، کار کردن از «مسیر رسمی». مانند دهها کنسرتی که هر شب برگزار میشود، یا دهها فیلم سینمایی که روی پرده است و یا دهها تئاتری که هر شب روی صحنه میرود.
انتخاب: در ایران ماندن و کار کردن از مسیر رسمی
کار کردن از «مسیر رسمی» -به هر دلیلی- برای هنرمندان بسیاری، انتخاب اول است. ضمن این که ساخت صدها فیلم بدون مجوز ارشاد و درخشیدن برخیشان در جشنوارههای سینمایی هم، چیز بزرگی است. آنقدر بزرگ که «اثر هنری بدون مجوز ارشاد» دیگر «اثر زیرزمینی» نامیده نمیشود. بلکه بیشتر شبیه جریانی است که برای تفکیک از جریان اصلی، میتوان نامش را «غیررسمی» گذاشت. «هنر غیررسمی» هرچند به دشواری اما در حال پیدا کردن جای خود در کنار «هنر رسمی» است. ولی ظاهرا خوانندهی ترانهی «برای»، «اجازه» نداشته است انتشار اثر از «مسیر رسمی» را انتخاب کند. اجازهای که نداشتنش تعجبآور است و او تعجبش را اینطور نشان میدهد:
«بعد سه سال ممنوعالفعالیتی و بیکاری بالاخره تونستم آلبوممو بذارم برای انتشار. این چه تضادی با منافع جمعی مردممون داره؟ خب نمیخوام برم از ایران و میخوام کار کنم. چطوری میتونین اینقدر بیمعرفت و نامرد باشین که واسه ایمپرشن هر مزخرفی ببندین به آدم. کاش بمیرم اگه آدمفروشی کرده باشم.» شروین حاجیپور، اتهام دیگری هم دارد: او سهشنبه، ۲۷ آبان، در استوری اینستاگرامش از این گفت که ممنوعیتهایی برای ترددش ازجمله در باشگاه، کنسرت دوستانش و.... ایجاد شده است. «چنین شخصی چهطور میتواند دهم آذر خبر از انتشار آلبومش در دیماه بدهد؟!» هرچند این گزارهها میتوانند هیچ ربطی به یکدیگر نداشته باشند اما از نظر منتقدان انتشار آلبوم «واقعی» ظاهرا به یکدیگر مربوطند.
آنچه گفته شد قضاوت در مورد هیچکدام از این تصمیمها نیست. تصمیمهایی که طبعا جبرواختیار، تاثیر مهمی در ناچار شدن به گرفتن یکیشان دارد. توصیف شرایط است: هنرمندی میان ماندن و رفتن، به قول خودش «ماندن در ایران و کار کردن» را انتخاب کرده است. از میان شیوههای کار کردن هم، انتخابش کار کردن از راه «مسیر رسمی» بوده است. راهی که در آن، با هنرمندانِ بسیارِ دیگری، هممسیر است. هنرمندانی که به تماشای کنسرتهایشان میرویم، یا تئاترهایشان یا فیلمهای سینماییشان یا نمایشگاهشان یا رونمایی کتابشان و اتفاقا کم هم نیستند. در این میان چرا خواننده قطعه «برای»، حق ندارد کاری را کند که بسیاری دیگر هم میکنند؟ و چهطور کسی که خود با مجوز ارشاد کار میکند، میتواند به او معترض شود؟!

ازجمله مثلا در این پست اینستاگرامی. که خلاصهاش میشود این که: «آیا ارائه کار مجوزدار تفاوت مثبتی در عرضه کارهای شروین، شنیدناش و محبوبیتش در آینده دارد؟» ازجمله منتقدان مجوز گرفتن شروین حاجیپور در حالی که خودشان هم به واسطه کاری که انجام میدهند، طبیعتا از ارشاد مجوز گرفتهاند.
شروین حاجیپور: از مسئولیت اخلاقی تا لزوم احساس وظیفه نسبت به فقیرتر شدن مردم!/ تو به ما بدهکاری!
بخش زیادی از توئیتهایی که از زمان اعلام خبر مجوز گرفتن آلبومِ «واقعی» شروین حاجیپور، منتشر شدهاند، کلیدواژههای ثابتی دارد. «ایستادن سمت درست تاریخ» یا «مسئولیت اخلاقی». گویی فقط اوست که باید سمت درست تاریخ بایستد و مسئولیت اخلاقیاش را به دوش بکشد. از آن سو مشخص نیست، اساسا گرفتن مجوز از ارشاد، کاری که بسیاری دیگر نیز میکنند از چه نسبتی با آنچه گفته میشود، برخوردار است؟
در این میان مثلا کاربری با هشتگ شروین حاجیپور، نوشته است: «هیچکس حق ندارد از مسئولیت اخلاقی خود شانه خالی کند، حتی وقتی که انتخابها محدودند. در تاریکترین شرایط هم انسان تنها موجودی است که میتواند نه بگوید!»

همچنین کاربران دیگری هم هستند که معتقدند شروین حاجیپور مدیون «اعتراضات پاییز ۱۴۰۱» است و تا ابد باید مدیون بماند. مثلا کاربری اشاره کرده است: «با انقلاب مهسا کلی معروف و محبوب شد، حمایت مردم رو گرفت، فالوور گرفت، گرمی گرفت و حالا مجوز گرفت! بله، مجوز گرفت، از آخوند گرفت، اون وسطا البته یه روزم باشگاه راهش ندادن که نالاحت شد بچه. خلاصه که همه نمیتونن شریف باشن و بمونن، حتی اداشو دربیارن، نقابها به نوبت میافته.»

کاربر دیگری در همین راستا اینطور گفته است: «شروین حاجیپور، بعد از ساختن یک ترانه اعتراضی میان مردم جایگاه پیدا کرد و حالا همان جایگاه را داوطلبانه تقدیم جمهوری اسلامی میکند، آن هم وقتی که مردم به وضوح فقیرتر، بیکارتر و بیآیندهتر شدهاند...»

نظر کاربری دیگر هم این بود: «آقای شروین حاجیپور، «برای» ترانهی جریانساز «زن، زندگی، آزادی» بود. تو با همین ترانه، شناخته شدی. بپذیر. اما الان از حکومتی مجوز گرفتهای که هیچ اعتقادی به «زن، زندگی، آزادی» ندارد و ما نیز به آنها. باید سمت آنهایی میایستادی که باید؛ سمت درست ماجرا!»

یا این کوتِ توئیت شروین حاجیپور: «برخلاف همه هنرمندایی که هزینه دادن، شروین حاجیپور قبل از مهسا مطلقا هیچی نبود. حالا میگه «پس چیکار کنم؟» برو همون کار رو بکن که قبل از مهسا میکردی! این جنبش بهت هویت، کار، گرمی و کلی پول از استریم داد، بعد طلبکار هم هست. هر کی هم از مردم طلبکار باشه، تو بدهکاری، خالتور.»

همچنین این یکی که ظاهرا اتمام حجتی است با او! «وقتی خود شروین حاجیپور، برای اونچه در حافظه ملت ایران ثبت کرد و باهاش جهانی شد، ارزش قائل نیست، دیگه شما چرا اینقدر جوش میزنید؟ بله، زندگی خرج داره، در اوج و جای درست ایستادن سخت و هزینهبره، اگه نبود که الان بهنام بانی هم گرمی گرفته بود! منتها نمیشه هم خر رو بخوای، هم خرما.»

اتهامات
آدمفروشی برای گرفتن مجوز
خواندن تیتراژ «پسر دلفینی۲» و اینکه «گفته میشود» بشیر بیآزار برای پخش صدای شروین پادرمیانی کرده است
این که ویدئوی موسوم به «ویدئوی مخفی منتشرشده از یکی از کارمندان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که از متقاضی میخواهد «آدمفروشی کند تا مجوز فعالیت بگیرید» ناگهان چهطور و از کجا آمد، مشخص نیست. این هم مشخص نیست که این ویدئو چهطور کنار خبر مجوز گرفتن آلبوم شروین حاجیپور نشست. اما آن قدر بازنشر شد که او را واداشت تا در انتهای توئیتش بنویسد: «کاش بمیرم اگه آدمفروشی کرده باشم.»
ازجمله توئیتها در این مورد میتوان به موارد زیر اشاره کرد. مثلا کاربری که نوشت: «حرفای طلبکارانه شروین حاجیپور رو بذارید در کنار این ویدئوی لو رفته از اتاق ارشاد و مجوز موسیقی ایران؛ حالا قضاوت کنید. البته اونام معتقدن اینکار آدمفروشی نیست یه اسم دیگه روش گذاشتن.»

یا کاربری دیگر: «الان باید بگم: آقای متین دو حنجره دمت دوبار گرم که نشون دادی برای گرفتن مجوز باید آدمفروش باشی. شروین حاجیپور چند نفر رو فروختی؟»

اتهام عجیب دیگری که به شروین حاجیپور وارد شده است با عکس دو نفره او با بشیر بیآزار (مدیر بخش موسیقی تیتراژ انیمیشن «پسر دلفینی۲») دست به دست میشود. طبق اخبار منتشرشده در رسانهها، سوم اسفندماه ۱۴۰۳ همزمان با اولین مراسم اکران عمومی «پسر دلفینی۲» نمایندگان اداره اماکن، علی رغم صدور پروانه نمایش این فیلم با صدای شروین حاجیپور، اجازه حضور این خواننده را در مراسم افتتاحیه ندادند و فیلم هم بدون صدای این خواننده به نمایش درآمد. همان زمان بشیر بیآزار، مدیر بخش موسیقی تیتراژ این انیمیشن در یادداشتی نوشت: «با وجود تمام تلاشها و تماس و پیگیریها تا آخرین لحظه، در نهایت اداره اماکن نه تنها مجوز حضور شروین حاجیپور تو مراسم افتتاحیه «پسر دلفینی ۲» را به بهانه ممنوعیت حضور شروین در تجمعات بالای ۳۰ نفر صادر نکرد، بلکه حتی جلوی پخش نسخه نهایی «پسر دلفینی» که با صدای شروین بود هم گرفته شد.»
استناد اکانت «حافظه تاریخی» برای نسبت دادن «شروین حاجیپور و بشیر بیآزار» توئیتی از بهمن بابازاده، خبرنگار موسیقی است. بابازاده پیش از اولین مراسم اکران عمومی «پسر دلفینی ۲» (که در نهایت اجازه حضور شروین در آن داده نشد) درتوئیتی نوشت: «فردا اولین اکران رسمی «پسر دلفینی ۲» است «ظاهرا» مشکل شروین حاجیپور برای خواندن تیتراژ حل شده و این وسط یک نفر خیلی پیگیر بوده و برای حفظ شروین در این اثر زحمت کشیده. باید از او قدردانی کرد: بشیر بیآزار.»
«حافظه تاریخی» همین را مدرکی برای اثبات رابطه این دو در نظر گرفته و به بشیر بیآزار اتهاماتی را نسبت داده است که خبرآنلاین چون طبیعتا نمیخواهد له یا علیه آن موضع بگیرد، از انتشارش نیز خودداری میکند.

کاربر دیگری اما در این میان کار را تا آنجا پیش برد که بشیر بی آزار عامل صدور مجوز برای انتشار آلبوم شروین حاجیپور دانست و چنین نوشت: «حالا میخواید بیشتر بشیر بیآزار که زحمت مجوز آلبوم شروین حاجیپور رو کشیده بشناسید؟.....» او نیز اتهاماتی را مطرح میکند که خبرآنلاین طبیعتا به علت نداشتن موضعی نسبت به این اتهامات، از بازنشر آن معذور است.

این توئیت احتمالا میتواند حُسنِ ختامی بر همه آن چیزی باشد که گفته شد: «در حالی که میلیونها نفر به خاطر گرفتن مجوز از سپاه به شروین حاجیپور حمله میکنند که انگار چه گُلی به سر مهدی یراحی که پای حرفش ایستاد، زدند؟ حتی حاضر نشدند یوتیوبش را یک دهم کانال عشق ادبی فالو کنند. هنرمند دو دو تا چهار تا میکند؛ به حساب معرفت مردم همان کشور.»

۲۴۲۲۴۲









