عصر ایران؛ محمد حسن گودرزی- اعتماد دونالد ترامپ به داماد و دوستان میلیاردرش به جای دیپلماتهای حرفهای، به پاشنه آشیل او در مذاکره با ولادیمیر پوتین تبدیل شده است. گزارشها از اتکای تیم آمریکا به مترجم کرملین و درز طرحی با خواستههای روسیه، از یک بازی نابرابر خبر میدهد.
اندرو بانکامب (Andrew Buncombe) روزنامهنگار بریتانیایی در یادداشتی که در I News منتشر شد به موضوع مذاکره بین واشنگتن و مسکو پرداخته و نوشته است: پس از پنج ساعت مذاکره میان استیو ویتکاف، جرد کوشنر و رئیسجمهور ولادیمیر پوتین، آیا واقعاً دستاوردی حاصل شد؟ خلاصه بگویم: چیز زیادی نه.
یوری اوشاکوف، مشاور ارشد پوتین روز چهارشنبه به خبرنگاران گفت: تاکنون مصالحهای پیدا نشده است. برخی از پیشنهادات آمریکا کموبیش قابل قبول به نظر میرسند، اما نیاز به بحث و بررسی دارند.
البته آنها توافق کردند که بیشتر گفتگو کنند، شاید به زودیِ پنجشنبه در میامی، اما در مورد نکات اصلی مورد نیاز برای پایان دادن به جنگ، پوتین ذرهای کوتاه نیامد.
شاید یادآوری این نکته کمی غیرضروری به نظر برسد که دونالد ترامپ گفته بود میتواند به نبرد خونینی که فوریه آینده به چهارمین سالگرد خود میرسد، در یک روز پایان دهد.
اما یادآوری این موضوع مهم است. نه برای زدن کنایهای بیخطر به رئیسجمهور ایالات متحده، بلکه برای تأکید بر اینکه او چقدر روی این موضوع کم فکر کرده است. و اینکه با سپردن رهبری این فرایند به دوستان میلیاردر نیویورکی و دامادش به جای دیپلماتهای حرفهای امید اندکی برای موفقیت دارد.
زمانی که رونالد ریگان برای اولین بار در سال ۱۹۸۵ در ژنو با میخائیل گورباچف، رهبر شوروی دیدار کرد، دو مشاور عالیرتبه او را همراهی میکردند. یکی از آنها، جک متلاک، زبانشناس و متخصص امور شوروی بود که بعدها سفیر ایالات متحده در مسکو شد. در مقابل، زمانی که ویتکاف سه دیدار با پوتین در ماههای فوریه، مارس و آوریل برگزار کرد، حتی مترجم اختصاصی خود را نداشت و به مترجم کرملین تکیه کرد. این مسئلهای بود که دیپلماتهای حرفهای را وحشتزده کرد، زیرا آنها به برتری آشکاری که این کار به طرف روسی میداد، اشاره میکردند.
نوعی بیکفایتی مشابه در نحوه شکلگیری طرح فعلی که در حال بحث است نیز وجود داشت.
زمانی که یک پیشنهاد ۲۸ مادهای به رسانهها درز کرد، اشاره شد که بسیاری از موارد آن مانند محدودیت در اندازه ارتش اوکراین و واگذاری قلمروهایی که حتی توسط مسکو تصرف نشدهاند، از خواستههای دیرینه روسیه بودهاند.
سناتورهای آمریکایی که توسط مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، توجیه شده بودند، گفتند که او به آنها گفته این طرح در واقع لیست آرزوهای روسها بوده است.
واشنگتن که دستپاچه سعی میکرد خرابکاری خود را جمعوجور کند، با یک طرح جدید ۱۹ مادهای موافقت کرد که نظرات اوکراین و همچنین بریتانیا و سایر اعضای ناتو را در بر داشت.
در این زمان باید پرسید آیا همه اینها ناشی از شلختگی محض بوده یا بیشتر نشاندهنده این است که رئیسجمهور علیرغم تمایل آشکار برای بردن جایزه نوبل (چیزی که حتی هیلاری کلینتون گفت اگر ترامپ پایانی عادلانه برای درگیری به ارمغان آورد، شایسته آن است) به سادگی هرگونه اشتیاقی را که برای این موضوع داشت، از دست داده است؟
در حالی که بسیاری از رؤسای جمهور اغلب در دور دوم خود بیشتر بر سیاست خارجی تمرکز میکنند، ترامپ بابت این موضوع مورد انتقاد متحدان سابق خود مانند مارجری تیلور گرین قرار گرفته است؛ چرا که بسیاری معتقدند ترامپ عمدتاً به فکر ثروتمند کردن خود و خانوادهاش است.
«سازمان ترامپ» به ریاست پسرانش، اریک و دونالد جونیور، قراردادهایی در سراسر خاورمیانه منعقد کرده است و کوشنر نیز همینطور. این دو نفر، همراه با زک (پسر ویتکاف) و همانند رئیسجمهور ایالات متحده سرمایهگذاران عمده در ارزهای دیجیتال هستند. این حوزه مقررات نظارتی اندکی دارد. دموکراتها در کنگره ادعا کردهاند که ترامپ «ریاستجمهوری را به یک عملیات پولسازی شخصی تبدیل کرده و از طریق طرحهای رمزارز که با دولتهای خارجی، متحدان شرکتی و بازیگران جنایی درهمآمیخته است، میلیاردها دلار به ثروت خالص خود افزوده است». ترامپ هرگونه تخلف را رد کرده است.
با این حال، آنچه قطعی به نظر میرسد این است که ترامپ مایل است روسیه وضعیت «مطرود» بودن خود را از دست بدهد و به جامعه ملل بازگردد.
در حالی که برخی مدتهاست ادعا میکنند پوتین باید مدرک رسواکنندهای (Kompromat) از ترامپ داشته باشد تا توضیح دهد چرا او مسکو را به کییف ترجیح میدهد، ممکن است رئیسجمهور امیدوار باشد که اگر جنگ پایان یابد و تحریمها لغو شوند، شرکتهای آمریکایی و از جمله شرکت خودش بتوانند وارد میدان شده و با مسکو تجارت کنند.
در مقاله والاستریت ژورنال با عنوان «پول دربیارید جنگ درست نکنید: طرح واقعی ترامپ برای صلح در اوکراین»، اخیراً فاش کرد که چگونه ویتکاف، کوشنر و دیمیتریف (که رئیس صندوق ثروت ملی روسیه است)، در نشستی در ساحل میامی در ماه اکتبر، درباره مزایای تجاریِ پایان دادن به درگیری بحث کردند.
این مقاله میگوید آنها به دنبال راهی بودند تا «اقتصاد ۲ تریلیون دلاری روسیه را از انزوا خارج کنند. در حالی که کسبوکارهای آمریکایی در صف مقدم هستند تا در دریافت سود سهام، از رقبای اروپایی پیشی بگیرند.»
همچنین اشاره شده است که در حالی که ویتکاف در سال جاری سفرهای متعددی به روسیه داشته، هنوز حتی یک سفر برای بازدید از اوکراین انجام نداده است.
هیچیک از اینها نمیتواند برای ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، خواندنیِ خوشحالکنندهای باشد. این موضوع برای کشورهای ناتو نیز به همان اندازه دلسردکننده خواهد بود؛ کشورهایی که دبیرکل آنها، مارک روته، در این هفته غیبت مارکو روبیو در اجلاس بروکسل را کماهمیت جلوه داد.
روته در اظهارنظری که تقریباً با اطمینان حقیقت داشت، گفت: ترامپ تنها فرد در کل جهان است که قادر به شکستن این بنبست است.
سؤال همچنان باقی است: آیا او میخواهد؟ اگر ترامپ قرار است به درستی با حرکتهای هوشمندانه پوتین مقابله کند، باید سطح بازی خود را بالا ببرد و این کار را باید سریع انجام دهد.